پایان سه ماهگی ارغوان
مدتی بود که همه چی به هم ریخته بود. هم حال من هم حال سیستم. الان بحمدلله همه چی روبه راهه. دخترم زودتر از اون چه انتظارشو داشتم آغون میگه و حرکات بدنیش هم خیلی قویتر شده. به تنهایی همه روزم و پر میکنه. میل شدیدی به نشستن داره که خیلی اجازه نمیدم. خودم توی بغلم مینشونمش و کمرش و نگه میدارم.
تو این مدت که نبودم یه عالمه حرف دارم برای زدن. فعلا فقط همین و بگم که خدا رو شکر.
این هم چندتا عکس تا پست جدید.
روز عید قربان همراه نفسم ارمیا که به ارغوان میگه "آجی نینی" :
تازه از بیرون رسیدیم خونه ی مامانی:
وقتی ارغوان نخواد که بخوابه:
لالا لالا گل زردم،
که من دور تو میگردم...
سعی برای نشستن. در این حالت هم قر و عشوه رو داره خخخخ.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی