واسه ی خودم
باز زده به سرم.
همیشه همینطوری میشه. یه هفته مونده به پری قاطی میکنم و قبل از هر چیزی از خودم بدم میاد. دوست ندارم برم جلوی آینه. واسه خودم شدم یه موجود کریه المنظر. این روزا هزارتا فکر میاد تو ذهنم که حتی وقتی چشمامو می بندم دست از سرم بر نمیداره.
از یه طرف دوست دارم زودتر پری بیاد و برم دنبال مراحل دارویی زیفت تا زودتر نی نی داربشم. از یه طرف از دست همسری ناراحت میشم که تو این همه وقت حتی یه سفر کوتاهم نرفتیم و هیچ تفریح دونفره ای نداشتیم.
درسته نی نی که بیاد یه لذت خاصی به زندگی میده ولی دیگه این دونفره اون دونفره ی سابق نیست. دیگه مال خودشون نیستن و نمیتونن هیچ کاری رو فقط برای خودشون انجام بدن.واسه همین می مونم بین دونفره موندن یا سه نفره شدن.
من هنوز لذت این دو نفره بودن و نبردم.
این دو سه روز دوست ندارم هیچ تلفنی زنگ بخوره یا هیشکی سراغی ازم بگیره. دوست ندارم حتی با همسری صحبت کنم. از روزهای یه هفته به پری بدم میاد. خودمم نمیدونم چم میشه. فکر کنم تنها چیزی که باعث میشه حواسم به دوره هام باشه همین حس و حاله این روزاست.