برای مریم
دلم با نوشته هاش بیشتر گرفت تا خبر منفی شدن میکرواش. انگار خدا هرچی صبر و سکوته ریخته تو وجود این دختر. ولی صبرشم عجیبه. دل آدم و بدجود درد میاره. میدونستم که دو هفته ست منتظره. میدونستم که جای پروژسترونهاش درد میکنه. میدونستم که حتی قدمهاشو هم آهسته آهسته برمیداره مبادا که ترک بردارد چینی نازک...
گل مریم قصه ی ما دو هفته پیش چهارتا فرشته ی یخ زده رو با خودش برد خونه تا با گرمای وجودش بهشون زندگی بده. ولی قسمت نشد. دلم خیلی سوخت. یاد روزی افتادم که با همه ابهت مردونه ش نشست وسط خونه و عکس مادرش به بغل زار زار گریه کرد. دلم خیلی سوخت. برای مریم، برای پریسا، برای بهاره، برای مینو، برای آیدا، برای السا، برای ... و برای همه مردهایی که بعد از دو هفته سرشون و میندازن پایین و با خجالت میگن "ببخشید".
پ.ن: نمیخواستم بنویسم. اگه نوشته شو نمیخوندم مطمئن نمیشدم که دلش آشوبه. میدونم اونیکه صبر صداش بیشتره همه ی این توفان و تو دلش دفن کرده.
بیاین برای همه ی مریم ها دعا کنیم. روزهای خوب نزدیکه