نوروز 92
سلامی به سبزی برگهای تازه درختا و گرمای سوزان خورشید این روزا
یکسال دیگه هم گذشت و یه نوروز دیگه تازه شد. روز عید با همسری رفتیم اصفهان و دو روز بعدشم شیراز. عکسهایی رو از مکانهای جالب گذاشتم اینجا. میتونید تو ادامه مطلب ببینید.
سر فرصت میام همه سفر و جاهایی که رفتیم و براتون مو به مو تعریف میکنم.
پانوشت: دیشب همین که رسیدم خونه پری سر رسید. به امید خدا از سه روز دیگه باید داروهامو شروع کنم. الهی به امید تو.
اصفهان؛ شهر خاتم کاری و قلم زنی. شهر هنر و تاریخ. شهر بدون برجی که قله ی هنرهای جهان است.
اصفهان شهری با پل های فراوان بر روی زاینده رودی خشکیده که هر ستون آن اگر زبان داشت مثنوی مثنوی داستان میسرود. شهری که خانه هایش هنوز هم با چراغ های قلم زنی در بالکن های سنتی اش خود را می آراید.
دیوارهای بازارش تاریخ صفوی را پیش چشمانت میگستراند و ظرافت اندیشه ی فودلادگران و مسگرانش تو را از بی هنری خویش شرمسار میگرداند.
نیمه ی جهانی که هرچه بیشتر در آن فرو روی بیشتر و بیشتر تشنه و شیفته اش میشوی:
شیراز: میزبانی که میهمانانش را از زیر دروازه قرآن میگذراند و تاریخ را برایشان از 2500 سال پیش مرور میکند.
اینم یه دختر ناز که لباس محلی شیرازی پوشیده بود و با اجازه مادرش عکسشو گرفتم.