ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

توهم

1392/7/21 19:04
نویسنده : niloofar
620 بازدید
اشتراک گذاری

میدون توحید از اتوبوس پیاده میشم و تا خ کارگر و پیاده میرم. لپ تاپی که بخاطر کنفرانس امروز بردم دانشگاه روی دوشم سنگینی میکنه. اگه از یه چیز این لپ تاپ راضی نباشم اونم وزنشه. وقتی میرسم خیابون کارگر دیگه تحمل راه رفتن و ندارم. سنگینی کوله م به کمرم فشار آورده. تو خیابون نصرت یه کلینیک نازایی جدید توجهم و به خودش جلب میکنه. کلینیک نازایی سارا. چقدر تعداد نازاها یا  به قول دکترا نابارورا زیاد شده. اینطوری که داره پیش میره فکر کنم به زودی تعداد این مراکز با تعداد مساجد محل برابری میکنه.

سوار تاکسی میشم تا برسم آزمایشگاه. خیلی خلوته. چهارتا دختر با مانتوی سفید کارشون تموم شده و دور هم پسته میخورن. به دماغ عمل کرده یکیشون نگاه میکنم و دلم برای قیافه جدیدش میسوزه. به این فکر میکنم که چقدر برای این شکلی شدن هزینه کرده.

 

از آزمایشگاه میام بیرون اما مردد میشم که برم خونه مامان یا نه. سنگینی لپ تاپ منو میکشونه سمت خونه. سوار مترو میشم و کوله مو به دختر خوش قیافه ای که نشسته میدم تا برام نگه داره. خیلی کنجکاوم بدونم تو این سه برگه آزمایش چی نوشته. چی کم بوده و چی زیاد که 12 تا بچه ام مردن.

12تا!!!! خودمم فکرشو نمیکردم حتی برای یک روز هم که شده 12 تا بچه داشته باشم.

خونه که میرسم دیگه رمقی برام نمونده. لبهام سفید سفید شده. دراز میکشم روی این مبل وفادار تا همه خستگیمو ازم بگیره. یکدفعه یادم میافته توراه کنجکاو چی بودم. برگه هارو درمیارم و تا جایی که سوادم قد میده  اعداد آزمایش و با رنجی که مشخص شده یک به یک تطبیق میدم. به نظرمیرسه همه چی نرماله. پس چی باعث شد این نینی ها از دلم دور شن؟؟

روزهای آخر پریه و بازهم هوای تو به سرم زده. حتی توهم داشتنت هم قشنگه. خیلی حس خوبیه که هر حساسیتی رو به بوهای مختلف گردن تو بندازم. هر حالت تهوعی رو، هر کمردرد و دل دردی رو. خیلی خوبه که این روزها دوست دارم آلوهای ترش و از فریزر دربیارم و با شکم خالی بیفتم به جونشون. بعد تو دلم بگم بخور عزیزمامان. نوش جونت.

عجب چیزیه این توهم لعنتی. چقدر دلچسبه. میدونی اگه بهش پا بدی میبردت آسمون و از همون بالا بووووووووووووووومم میندازدت پایین ولی بازهم خودتو میسپاری به بالن خیالبافی.

پس فردا بازم نوبت ویزیت دارم. اگه نتیجه آزمایشها و درست درک کرده باشم از هفته دیگه وارد سیکل جدید میشم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (17)

ترانه
21 مهر 92 19:40
نیلوفر جان ،خدا رو چه دیدی .
ایشالله این سری مامان میشی و این
حسای خوب رو تجربه میکنی.


ممنون ترانه خانوم گل.
عطی
21 مهر 92 20:14
وااااااای نیلوفر جونم خیلی حال خوبی داره از این توهمات.

انشالله روزی میاد که توهماتمون به حقیقت میرسه.
اون روز دور نیست فقط باید امید داشته باشیم.[ماچ

انشااله. واقعا خیلی می چسبه عطی. وقتی برای پوشیدن کفش پاشنه بلند عذاب وجدان میگیری چه حس خوبی به آدم دست میده.
سحر
21 مهر 92 22:01
نیلو جوانم ایشالا این توهمات خیلی زود به واقعیت تبدیل میشه... من که دیگه توهم رو هم دوس ندارم..


نگو این حرف و سحر. اگه این توهمات هم نباشه که دیگه امیدی هم نمیمونه
محیا منتظر
21 مهر 92 22:16
نیلوفر عزیزم منم خیلی وقتها با این توهم ها زندگی می کنم و باهاشون آروم میشم. ماها حال و هوای همدیگرو خیلی خوب می فهمیم. انشاالله که همه چیز خوبه و اینبار خدا برات نقشه های خیلی قشنگ کشیده...همیشه همراهتم و دعاگوت.

ممنونم محیا جون. مرسی که هستی
آمنه(آمی)
21 مهر 92 23:37
سلام نیلو جون آره توهمش خیلی لذت بخشه خخخخخخخخ منم نزدیکای پریم علامتای پری رو به ننه شدن ربط میدم دور از شوخی ایشالا اینبار همه چی خوب پیش میره برات دعا میکنم عزیزم گر چه خودم رو سیاهم ایشالا به زودی مامان میشی


این حرف و نزن آمی جون. انشااله به زودی بیایم تو کلوپ مامان شدن خودت و جشن بگیریم عزیزم.
اب نبات
22 مهر 92 0:38
سلام نیلوفر جوووونم چطوری خوبی؟؟
ان شالله به ززززززود زود یه نی نی ناز توی دل مامانیش بچسبه تا 9مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه....الهی ااااااااااااااامین ..در ضمن خیلی زیبابیان کردی خیلی زیبا


مرسی عزیزدلم.
مامان فندوق
22 مهر 92 1:15
سلام عزیزم توهم فکر میکردم فقط من اینجوری . عزیزم ایشا.. زود واقعی بشن


ههههههه آره فندقی جون. انشااله
گيتي
22 مهر 92 7:18
نيلو جونم انشالله همه اين توهمات به همين زوديا تو حقيقت برات اتفاق بيفته.
نيلو الان حرم امام رضام برات از ته دل دعا كردم، برات از خدا يه نيني ناز و موندني خواستم ،بهترين هايي كه لياقت شو داري از خدا برات خواستم.
انشالله كه بدون هيچ دوا درموني اين ماه خدا دامنشون سبز كنه.


مرسی گیتی جون.
چقدر دلم مشهد میخواد خیلی ماهی
مامان خانومی
22 مهر 92 9:06
سلام جیگری مریض شدم در حد تیم ملی
از ویروسای جدید اسهال استفراغ
بذار خوب بشم پیاده رویم میرم


خیلی مواظب خودت باش امینه جون
نجمه
22 مهر 92 11:03
از توهمات نگو که خداست خخخخخ
یعنی اینقد حال خوشیه که نگو هر چند هی اون پائینو نگاه می کنیم که خیلی نریم بالا با مغزم بخوریم زمین ، اما اخرش زمین خوردن داره دیگه
اخرش که چی، بالاخره که این روزاهم تموم می شن ،
به امید خدا
به لطف خدا
به کرم خدا
انشاءاله

انشااله نجمه جونم. خیلییییییییی خوشحالم که یه قدم به نینیت نزدیک تر شدی عشقم.
محیا
22 مهر 92 11:19
سلام فردا عرفه است...روز مناجات
آمدم بگویم وقتی دعا رسید به:

یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً
اى كه دعاى زكرّيا را اجابت كرد و يحيى را به او بخشيد و او را تنها نگذاشت

برای چشم انتظاری تک تکتان اشک خواهم ریخت و التماس خواهم کرد.
و دعا در حق دیگران مستجاب است، حتی اگر رو سیاهی چون من دعا کند...


محیا جان خیلی مهربونی عزیزم. انشااله این دعا قبل از هرکسی دامان خودت و بگیره
شیما
22 مهر 92 12:43
نیلو جون ایشالا که این توهم نباشه و واقعیت داشته باشه برای خدا کاری نداره
ایشالا که دیگه نیازی به سیکل جدید نباشه


کاش میشد شیمای عزیزم.
آیدا
22 مهر 92 14:15
نیلوفر جون آدم با همین حسای قشنگه زندست.هفته پیش با همسری رفتیم شمال تو این فروشگاه ها که لباس می فروشن یه لباس نوزاد دیدم.همسرم گفت برای چی می خوای بهش گفتم برای دوستم که بارداره ولی تو دلم نی نی نازم تصور کردم که اینو می خوام تنش کنم.هر روز کلی می گردم و هر شب حالت هایی بارداری را با شرایط خودم مقایسه می کنم. و چه حال خوبی به آدم دست میده وقتی از دنیا جدا میشی و توی خیالت غرق میشی!!


واقعا آیدا. وقتی خودت و میزنی به اون راه و ادای باردارهارو در میاری خیلی حال جالبیه.
آیدا
22 مهر 92 14:18
به امید لحظه هایی که خیالاتمون همونطوری توی بقلمون آرام بگیرن و ما یه روزی از این چیزایی که بهمون گذشته براشون بگیم.دیگه خیالی نباشه!!


آمیننننننن.
سحر
23 مهر 92 8:58
نيلوفر جونم ايشاله بزودي بهت بگن كه توهم نيست و واقعيته,مطمين باش ماها لذت بيشتري حتي از اذيتهاي اين دوران ميبريم
نيلو جونم براي منم دعا كن خدا هديه اي ك بهم داده رو ازم نگيره...دوسه روزيه لكه بيني و كمردردهاي شديد دارمدكتر خودمم نتونستم ببينم ميترسم نيلوفر


عزیزم فقط به خودت استرس نده. انشااله که چیزمهمی نیست و این هدیه آسمونی برای همیشه پیشت میمونه. خیلی مواظب خودت باش
mahe mehr
23 مهر 92 14:50
از ته دل از خدا میخوام به حق این لحظه ای که داره دعای عرفه رو پخش میکنه هیچ کدومتون رو ناامید نکنه
هیچ کدوم از دوستام شاد و پشیمون نشن

نیلو جون امروز تیترم 8 شد دیگه منفی شد
سونو هم رفتم هیچی ندیدن فقط ضخامت 15 میلیمتر بود همین

نمیدونم حکمت این + و _ شدنای من چیه
تحمل ندارم
خسته شدم از بس پیش همه تظاهز کردم اتفاقی نیوفتاده

نمیدونم چی بگم مهری جون. خیلی ناراحت شدم.
الی
28 مهر 92 8:34
بالن توهم مثل من