ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

کمی تا قسمتی خاله زنکی

1393/3/22 21:28
نویسنده : niloofar
975 بازدید
اشتراک گذاری

دشمن دانا به از دوست نادان.

دست اون کسی که دشمنی شو علنا اعلام میکنه درد نکنه. لااقل تکلیف آدم باهاش روشنه. امان از کسی که ظاهرش دوسته و باطنش و فقط خدا میدونه.

گوش شنیدن یه نیمچه غیبت و دارید بگم؟؟

امروز میخوام یه کمی شکایت کنم. حتما میپرسید از کی؟ از زنان و دختران خانواده همسر. دخترهایی که جایگاهشون با من یکی نیست ولی چون همسن و سال من هستن یادشون افتاده تشکیل حزب بدن و با همدیگه هم آواز بشن که رو اعصاب اینجانب اسکی کنن. این هم چکیده ای از ملاحظات و افاضات این عزیزان:

تا ماه پیش که شکمم بیش از حد بزرگ بود. خیلی ورم داشتم که صد در صد از خوردن نمک زیاد بوده (این یه مورد و دیگه نداشتم خداییش) الان هم که صورتم خیلی افتاده شده. از دور داد میزنه باردارم و خیلی شکمم کوچیکه. به ماه بارداریم نمیخوره!!ا!! نه تنها تمام دخترهای این خانواده بلکه همه زنهای باردار دنیا تا روز زایمان سایزشون 36 مونده به جز من!!!! قندم هم بخاطر خوردن و خوابیدن زیادیه. خودشون که عمرا از جیب شوهر خرج نمیکنن ولی من از بس پول دایی یا عموی محترمشون و خرج کردم و تکون به خودم ندادم قند گرفتم. (من نمیدونم این مدت کی هفته ای سه روز رفت دانشگاه و اومد؟؟ کی اینههمه خونه تکونی انجام داد؟؟ کی تو خونه ش عروسی راه انداخت؟؟؟؟!!!)  اصلا خودم از قبل قند داشتم برای همین وزنم بالا بوده!!!! (مدیونید اگه فکر کنید بخاطر داروهای ناباروریه که بیشتر از یکسال بدون وقفه و با دوز بالا مصرف کردم)

من که هنوز سنخیت بین جملاتشون و درک نکردم. علاوه بر اون هنوز نتونستم حالیشون کنم که بنده در آخرین آزمایش چکاپ قبل از بارداری میزان قندم 80 بود و خیلی مراقب خورد و خوراکم هستم. خدا رو شکر میکنم که اینا از قضیه زیفت و میکروی ما اطلاعی ندارن. وگرنه خدا میدونه چطور میشد از دست زبونشون در امون موند. همین الانش هم سعی میکنم همه چیز و عالی و بدون مشکل جلوه بدم که بویی نبرن ولی باز هم تمام تلاششون و برای ایرادگیری میکنن. سوژه ی جدیدشون هم نحوه ی زایمان منه.

خیلی تو این سه سال سعی کردم باهاشون یکی بشم. اونا رو مثل خانواده م ببینم و حرفهاشون و به دل نگیرم ولی انگار تلاش یکطرفه هیچ فایده ای نداشته. دوست ندارم سر هر موضوع کوچیکی با دیگران بحث کنم و جواب پس بدم. جزو اخلاقیاتم نیست ولی متاسفانه بعضی وقتها تا جواب دندون شکنی ندم ول کن ماجرا نمیشن. یه وقتهایی واقعا نمیدونم تو تربیت دخترم چه رویه ای رو باید پیش بگیرم که هم از اقوامش دورش نکنم و تنها بزرگ نشه هم بی ادبی و بی معرفتی رو ازشون یاد نگیره.

کاش آدمها یاد میگرفتن قبل از حرف زدن یه کمی فکر کنن. به جملاتی که انتخاب میکنن و به دلهایی که با حرفهاشون میشکنن و بعد یه باد به غبغبشون میندازن که عجب هنری به خرج دادن. این هم از عیدیی که تو این شب عزیز خرج بنده کردن. کاش اصلا قدم رنجه نمیفرمودن.

میدونم به این تریپ شکایت کردن من عادت ندارین. به بزرگی خودتون ببخشید. باید میگفتم که دلم سبک شه.

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (32)

شهره
23 خرداد 93 10:02
وای نیلوفر جونم سخن از دل ما گفتی. گفتم گه بهت باردارم خدا خواست و نی نی ام دختر است . جفتم بایین یعنی باید بیشتر استراحت کنم خواهر شوهرای عزیز اصلا نمی دونن جفت چیه فقط می گن نه باید بیاده روی کنی که زایمانت راحت باشه بابا بیا به اینا حالی کن دکتر اصلا به خاطر جفت بایین گفته سزارین فقط. برای اسم گذاری هم که نظر می دن و نظر برادر عزیزشون عوض می کنن. می دونی ماها که سخت بچه دار شدیم بیشترم حساسیم. بابا ما زحمت می کشیم بچه ما به شما چه؟ چرا خو.دتون ازدواج نمی کنید و بچه دار شید؟ منم از سقطام اینا خبر ندارن و خوشحالم نذار کسی بفهمه اصلا. همش می خوام حرص نخورم که رو این بچه اثر نذاره اما نمی شه. سعی کن اصلا محل ندی من که جواب نمی دم البته جرات هم ندارم شوهر عزیز طرف اوناس حوصله جنگ ندارم. اروم باش و فقط به گل دخترت فکر کن خدا دهن مردم ببنده آمین
niloofar
پاسخ
خدا نگذره ازشون. واقعا هم همینه. به حرف که میرسه میگن "دخترمون" ولی به جز رژه رفتن رو اعصاب آدم هیچ کمکی نمیکنن که این دوران راحتتر سپری شه
شهره
23 خرداد 93 10:05
اینم بگم می گن دختر به باباش و خونواده باباش می ره ناشکری نمی کنم اما خیلی می ترسم به اینا بره دوست ندارم بچم از خودراضی باشه یا بدقلق و دماغ سربالا . به امید خدا قندتم ایشالا خوب می شه مادر خودش از همه نگران تر می دونه چی بخوره چی نخوره چقدر استراحت کنه مواظب خودت باش در بناه خدا
niloofar
پاسخ
راستش شهره جون من هم از همین نگرانم. مخصصوصا که تو میکرو چون قویترین اسپرم انتخاب میشه احتمال شباهتش به اون سمت خیلی زیاده. البته منظورم شباهت ظاهریش نیست. میترسم خصوصیات اخلاقیشون و به ارث ببره و این هم فردا با زخم زبونهاش دل دیگری و بشکنه
شیما
23 خرداد 93 12:44
نیلوووووو جون ولشون کن اصلا برات مهم نباشه اونا حسودن حسود بدجوری ماتحتشون داره میسوزه خخخخخخخ خوب کاری میکنی اصلا نذار بفهمن داری چیکار میکنی و چیکار میخوای بکنی ازشون دوری کن و بهشون محل نده تا بیشتر بسوزن خودت و نی نی رو عشق است
niloofar
پاسخ
شیمااااااااااااا دعا کن زودتر از این خونه و این محله لعنتی بتونم دور شم.
ادی
23 خرداد 93 16:39
خوب میفهمم چی میگی.منم یه جور دیگه با این خانواده درگیرم.تو این 7 ماه یه بار نگفتن عروس حاملهای شامی نهاری بیا اینجا.ولی خود مادر شوهر بارها اومد خورد و حتی رختخوابش رو هم جمع نکرد و رفت.چه شبهای رفتیم و بی شام اومدیم بیرون.حالا دیشب شوهرم میگه ادی ستگین شده نمیتونه مثل سابق کار کنه.مادر شوهرم برگشته میگه یعنی تنبل تر شدی!!!!!!! گفتم شما که هر وقت اومدید خونه من شام و همه چیم رو به راه بود.من کی تنبل بودم؟؟؟؟ حالا خودش تو کل این 5 سال بهمون پنج بار شام داده!!!! حرف نزنن میمیرن.اینم که میگی بچه های میکرو به اون وری ها میرن امیدوارم از بیخ و بن اشتباه باشه که من یکی بدبخت میشم
niloofar
پاسخ
همینشونه که آدم و اذیت میکنه دیگه. از هیچ آزاری فروگذار نمیکنن به جاش فقط ایراد میگیرن. خوب هر دقیقه که نمیشه منم هر عیب و ایرادی دارن بزنم تو روشون تا ساکت شن. پس شخصیت خود آدم کجا میره. بعدشم خدا کنه اشتباه باشه ادی جون. خودم که سکته میکنم شبیه اونا بشه.
غزاله
23 خرداد 93 16:47
بی خیال....ولشون کن تا راحت شی....به فکر خودت باش مثه خودشون.
niloofar
پاسخ
کاش امکانش بود چند سالی نمیدیمشون غزاله.
سحر
23 خرداد 93 18:52
سلام جانا سخن از دل ما میگویی منم همش چاقیمو ب رخم میکشیدن مهم نینیته و اینکه ب خواسته ات رسیدی آدم حسود همیشه راهی واسه تخلیه عقده هاش پیدا میکنه الان که ادرینا دنیا اومده همش ایراد از مادری کردنم میگیرن اونم الکی خودشونم میدونن ایرادی نداره کارام ورفتارام اما برای خنک کردن دل حسودشونه
niloofar
پاسخ
واقعا هم فقط ریشه در حسادت داره سحر جون. انگار خودشون چطوری بارداریشون و گذروندن و بچه بزرگ کردن. بچه دبیرستانیشون یه سلام کردن بلد نیست
سحر
23 خرداد 93 18:57
شهره حون نیلو حون نترسین دخمل من اخلاقاش عین خودمه عادتاش اخلاقاش ابروش چشاش مژه هاش پوستش..اما عمه جونش همش میخواد بگه اینش مث من اونش مث باباش..هرچند من دلم میخواست کمی بدذاتی ازینا میبرد که بعدها از پسشون بربیادولی برعکس بچه ام نجیبه اینها از حالام اذیتش میکنن عمدا موقع خوابش سروصدا میکنن در میک.بن میگن عادت کنه موقع شییرخوردنش میگیرن میبرنش تا گریه کنه خاک برسرها
niloofar
پاسخ
دیوونه ان اینا؟؟؟؟ خوب بچه وقتی خوابه نباید سرو صدا بشه. این و هر کسی میدونه.
آدی
23 خرداد 93 19:04
اخ اخ این رو یادم رفت. حالا به دنیا که بیان هی میخوان بگن شیرت کمه... شیرت چرب نیست. این رو بخور. این رو نخور. این جوری بشور. این جا نرو اینجا برو الی اخرر.............. خودمون رو اماده کنیم
niloofar
پاسخ
آره به خدا. همینه. گزینه بعدیشون هم میشه این
سحر
23 خرداد 93 19:15
میدونن بچه های خودشون خواب باشن نباید جیک بزنیم بچه من باید به شلوغی عادت کنه هروقت میریم اونحا شبها موقع خواب انقد اذیت میکنه چون بدخواب شده واز بس دس ب دستش مکنن بدن درد نیگیره وقتیم میگم میکن حساسی رو بچه ات گاهی میگم کاش باهاشون قهر کنم تا بقیامت ولی از خدا میترسم
niloofar
پاسخ
آدم هم میخواد قهر نمونه با کسی. بچه ش تنها بزرگ نشه وگرنه...
بابا و مامان
23 خرداد 93 22:12
عزیز دلم این جماعت حرف نزنند لال میشند پس به دل نگیر عزیز دلم من دوران بارداری نباید ناراحت میشدم به اعصابم فشار میوردم استراحت مطلق بودم و ببخشید با خونریزی قشنگ اومدن نشستند بالا سرم دعوا راه انداختند بعدم گفتند مادرمون گفته باشه بعد زایمان تکلیفش و معلوم کنیم و تا یکماه درگیر دعواشون همسرم خونه نبود حسابی اعصابم بهم ریخت با اینکه خبر داشتند نباید این کار و کنند اونم من که ده سال منتظر بچه بودم چی بگم خواهر که ناگفتنش بهتر است حرفها زیاد است و وقت کم امیدوارم خدا جوابشون را بده عزیزم به فکر خودت و بچه گلت باش خودت و ناراحت نکن
niloofar
پاسخ
چه آدمهای پستی. خدا ازشون نگذره. به حرف که میرسه بچه رو مال خودشون میدونن لااقل مراعات کنن تا وقتی دنیا بیاد. ولی...
آیدا
24 خرداد 93 9:18
از این موجودات همه جا هستند متاسفانه!! نمیدونم از سر بیکاریه یا عقده های روانیه و یا مشکلاتی هست که توی زندگی های خودشون وجود داره و می خوان با این برخورد ها به خودشون بقبولونن که دیگران از ما مشکل دار ترن.. شما رها کن این بحث های واقعا خاله زنکی رو... خودت و همسرت برای جمع 3 نفریتون بس هستید. اگر هم کسی خواست تو خوشبختیاتون شریک شه باید یاد بگیره مصطابق با مدل رفتاری شما با هاتون برخورد کنه.. در غیر این صورت همون بهتر که پشت در های محبت و مهربونیتون بمونه!!! خودت رو بخاطر تعدادی موجودات خاله زنک اصلا اذیت نکن... کنترل فکر و زندگیت رو داشته باش و یک دل سیر خوشبختی رو زندگی کن
niloofar
پاسخ
من همه سعیم و میکنم آیدا جون ولی کاش میشد کمی بیشتر فاصله گرفت
سعيده
24 خرداد 93 12:11
اي نيلوجونم دست رودلم گذاشتي ولي توروخدا ذهنت و درگيرشون نكن مثل من ميشي خدايي نكرده ها فكرميكني براچي محمدمهدي 7ماهه بدنيااومد اون همه اذيت شديم هم من هم اين طفل معصوم نميدوني چه آمپولايي بهش ميزدن دلم كباب ميشد انقدر تنم و لرزوندن كه نگو آخرش هم از استرس كيسه آبم پاره شد حالا تموم هم نشد بعد بدنيااومدنش اومده بيمارستان ديده من اونجام برگشته ميگه تواينجاچيكارميكني انگاركي بايد اونجا ميبود بعدش هم كه بازم تمومي نداشت كه انقدر اذيت كردن تا بچم شيرم و فقط 40 روز خورد شيرم خشك شد يهو رفتم هي اين دكتر اون دكتر گفت خانوم همش از استرس و حرص خوردن حالا پرروپرو برگشته ميگه مگه ما شيرخشك خورديم بزرگ نشديم بهت توصيه ميكنم ديدي اعصابت و بهم ميريزن سرت و باچيزي كتابي گرم كن عين زهرميمونن بخدا
niloofar
پاسخ
اون دنیا چطوری میخوان جواب بدن؟؟ یعنی باعث زایمان زودرست شدن؟؟؟ واقعا که
محیا منتظر
24 خرداد 93 16:17
با دوســـت باش گر هـــــــمه آفاق دشمــــــنند " او " مرهم است، اگر دگران نیـــــشــ... میزنند! شفاشون رو از خدا بخواه عزیزم. حیف این روزهای قشنگت که با این حرفها ابری و تیره تارشون کنی...
niloofar
پاسخ
بووووسسسسسسس. محیای عزیزم.
زهرا
24 خرداد 93 16:36
سلام نیلو جون من زیاد باهاشون مشکل ندارم ولی گاهی چنان میسوزنن که منم مجبور میشم یه جوری جواب بدم وااااییی بچم خدا کنه به خودم بره یا فقط باباش بره(از نظر اخلاقی)
niloofar
پاسخ
آمیینننننننننن
مامان فاطمه
24 خرداد 93 16:41
عزیزم، من بچه های میکرو زیاد دیدم. اکثرا از نظر ظاهری شبیه خانواده ی پدری هستن اما خصوصیات هر بچه ای مخصوص به خودشه. مطمئنم بچه ای که زیر دست مامان فهمیده و محکمی مثل تو باشه هرگز بد از آب در نمیاد. چاپلوسی نمی کنم حداقل برداشت من از شخصیتت از روی متون وبلاگت این و بهم می گه. خانمی آدمای پست و بی ارزش و به حال خودشون بذار. مردم حرف مفت زیاد می زنن. تازه تمام این چیزایی که گفتی به عنوان ایراد مطرح کردن، ایراد که نیست هیچ، اگه برای خودشون بود می شد فداکاری های مادرانه برای به دنیا آوردن فرزند و مطمئنا کلی بهش افتخار می کردن و با آب و تاپ تعریف می کردن که سر این بچه داغووووووووووووووووووون شدیم ما خیلی فداکاریم......... من این و کاملا درک می کنم که گاهی اوقات بعضی حرفا و رفتارها دل و آدم و به درد میاره. من خودم وقتی تازه جنسیت بچم معلوم شد و با افتخار همه جا می گفتم دختره، یه آدم احمق که اتفاقا از فک و فامیل خودم بود و خیلی هم ادعای آدم بودن داره برگشته بهم گفته: دختر داشتن کارگری کردن واسه مردمه. باورت نمی شه چقدر دلم به درد اومد. حالا بماند که از اون روز بیشتر عاشق دخترم شدم. اما هر وقت یاد این حرفش می افتم دلم به درد میاد. اما ولش کردم گفتم بذار تو حماقت خودش بمیره. مطمئنم یه روزی یه جایی جواب این حرفشو می گیره. تو هم ولشون کن تا بترکن. عزیزم مواظب گل بی خار تو دلت باش.
niloofar
پاسخ
خیلی لطف داری فاطمه جون. راست میگی اگه این اتفاقها برای خودشون بود طرف و خانواده شو از منت میکشتن. بعدشم دختر نعمته. هرکسی هرچی میخواد بگه. من که عاااااااااشق دخترمم. میدونم تو هم عاشق سلول به سلول دخترتی. همین مهمه.
سودابه
24 خرداد 93 17:10
عزیزم حساس نباش . دیدو بازدیدهاتون رو کم کن . سعی کن همسرت رو پشتت داشته باشی و همه چیزو بسپر به اون . خودت ریلکس باش و به فکر بچه ات باش استرس برات سمه . این حرفها هیچ وقت تمومی نداره بذار بعد از زایمان اگه قوی هستی و میتونی دهن تک تکشون رو ببند وگرنه مسالمت آمیز کنار بیا باهاشون
niloofar
پاسخ
بذار دخترم بیاد. برنامه ها دارم سودابه جون. البته خیلی شیطنت آمیز هم نه ها.
ماندانا
24 خرداد 93 17:14
سلام عزيز دل من بيست سال پيش ازدواج كردم والان دخترم هجده ساله ست ،مادر شوهرم فرهنگيه و خواهر شوهرم هم ليسانس پرستارى ،اگه بدونى من زمان باردارى چى ها مى شنيدم شكم من كوچيك بود ، مادر شوهر من مى گفت بچه ريز نگه داريش سخته مثلا وقتى دارى لباس تنش مي كنى يهو مى بينى دستش كنده مى شه الان اين حرف خنده داره ولى تو حال و روز من جون تازه مادر شده كه هيچ تجربه ايي نداشتم درك كن چون خودشون بچه هاى بالاى چهار كيلو نيمى به دنيا مى آرن ، خواهر شوهرم بچش سه ماه قبل از دختر من به دنيا اومد با وزن چهار كيلو ونهصد همه تو بيمارستان ازش مى پرسيدن قند دارى! يعنى بچه پر وزن علامت مرض ديابته ، از اين دست ماجراها تا بخواى دارم برات بگم از جنسيت بگير تا تربيت بچه ولى بعد از بيست سال زندگى به اين نتيجه رسيدم كه بايد تمام اين حرفها رو از اين گوش بشنوم و از اون يكى در كنم كه سلامتى روانى و جسمانى خودم و خانوادم خدشه دار نشه اونا رم سپردم به خدا ، خودش يه جورى جوابشونو داده كه خودم انگشت به دهن موندم ٠تو ببخش و بگذر قاضى القضات اون بالا نشسته
niloofar
پاسخ
خوب بچه باید نرمال باشه. خیلی درشتش هم خوب نیست که. ولی بیا و بفهمون. عزیزمممم الان یعنی شما دختر 18 ساله داری؟ چه خوب
ماندانا
24 خرداد 93 17:21
يادم رفت بگم اون بچه ى ريز الان يه سر و گردن از همشون قد بلند تره : ) از نظر شباهت هم نگران نباش من ارشد روانشناسيم و بهت مى گم مهم تربيت و آرامش توى خونست كه روحيه ى بچه رو شكل مى ده
niloofar
پاسخ
انشااله که همینطور باشه ماندانا جون. مرسیییی
نیلوفرجون
24 خرداد 93 22:17
niloofar
پاسخ
ناراحت نباش نیلو. فقط نوشتم که تو دلم نمونه. خودم اهمیت نمیدم
آسيه
25 خرداد 93 8:39
سلام ببين نيلوفر جان من الان تازه با شما اشنا شدم. خيلي نبايد گرم گرفت با هاشون . البته احترام بذار اما صميمي نشو اينطوري كمتر اذيت ميشي. اصلا هم حرص نخور
niloofar
پاسخ
خوش اومدی آسیه جان
مامان
26 خرداد 93 7:15
اسمون همه جا یه رنگه منم عین مشکل شما را داشتم ولی من از اولش هم به شون رو ندادم ولی باز مگه اینا دست بر میداشتن انقدر حرف های خاله زنکی میزدند که هر روز تصمیمم جدی تر میشه برای دور شدن از دستشون... حالا من نه تنها توی بارداری مشکل نداشتم که دقیقا از اونایی بودم که تا ماه نهم کسی نمی تونست حدس بزنه باردارم.... بعدش هی گیر میدادن نکنه جوش زدی .... نکنه باردار نیستی الکی میگی.... نکنه یه مورچه به دنیا بیاری نکنه بچت فلان باشه و بهمان باشه منم میکرو داشتم ولی به هیچکس نگفتم که حداقل از این یکی نکشم آدرس و اسم دقیق ننوشتم چون اینجا هم هستن جناب خواهر شوهر
niloofar
پاسخ
ههههههههههههه آره به خدا. هر جوری باشی یه حرفی میزنن. تو محیط مجازی هم دنبالتن
بــــــــــــاران
26 خرداد 93 9:52
نیلوی کمی تا قسمتی خاله زنکی بیا وبم وراهنماییم کن یه مشکل تازه گریبانمو گرفته عفونت ادراری پیداکردم/چه کنم
niloofar
پاسخ
خخخخ. اومدم عزیزم
مانلی
26 خرداد 93 17:58
بعضیا رو هر کاری کنی حرفشونو می زنن من اینجور موقع ها که تیکه میشنوم و متاسفانه کم هم نیست، یه لبخند می زنم و می زنم به در بیخیالی . ولی خب می دونم خییییلی سخته تو هم حواله کن به جاهایی )) مهم اینه که تو و ارغوان لبخند داشته باشید عشقم
niloofar
پاسخ
مرسی مانلی مهربونم. داشتن دوستهای خوبی مثل تو چقدرررررر لذت بخشه
ساره
26 خرداد 93 20:24
سلام دوستی جونم خوبی؟ ایشالا همیشه سالم باشی و خنده مهمون لبات باشه...
niloofar
پاسخ
مرسی ساره جون
تازه وارد
27 خرداد 93 1:26
دو سه ساعتی می شه که مشغول خوندن وبلاگتم اتفاقی آمدم به دنبال سرچ عمل میکرو و دنده عقب خواندم و اشک ریختم به خاطر همه حس های مشترک به خاطر همه بغض های تلنبار به خاطر صفحه های تقویم که تا خورده اند از بس ورق زده ام به خاطر همه اضطرابها و امید ها همه ی بالا و پایین ها ... اما من هنوز اول راهم یک تازه وارد... دعا کن یک روز من هم همه حس های قشنگ امروز و فردایت را تجربه کنم دعاکن بتونم روی پاهام بیاستم دعا کن....
niloofar
پاسخ
دوست عزیزم وارد راه سختی شدی. ولی انشااله به زودی که نتیجه بگیری خیلیییییییی بیشتر از اونیکه بی دردسر مادر شده لذت این لحظات و خواهی برد. تو راه رسیدن به این هدف قشنگ موفق باشی
زهرا
28 خرداد 93 0:24
سلام نیلوفر جان اینجور آدما دست بردار از زندگی و اعصاب آدم نیستند بابت هر کاری و هر اتفاقی تو زندگی آدم می خوان نظر بدن و دخالت کنن و فضولی و نیش زبون همه اینا هم از حسودی که چشم ندارن زندگی آدم و بچه دار شدن و غیره رو ببینن تو هم اصلاً اجازه نده از همه چیز زندگیت برنامه های آینده ات و غیره خبر دار بشن زیاد بهشون فکر نکن فکر نی نی نازت باش
niloofar
پاسخ
دقیقا همینه زهرا جون. هیچ هدف دیگه ای نمیشه از کارهاشون برداشت کرد
آزاده مامان آرتین
28 خرداد 93 2:23
عزیزم بیخیال شو،خودتو درگیر نکن،به چیزای خوب فکر کن،گور بابای این حرفا،نی نی رو عشقه
niloofar
پاسخ
عطی
28 خرداد 93 14:54
نیلوفر جونم اینجور افراد خیلی زیادن نمونه اش همین خونواده همسر بنده واااای چند وقتیه که مادرشوهرم تا منو می بینه میگه عطی یکی بوده پیش این دکتره جواب گرفته میای بریم؟؟منم که دست خدا درد نکنه یه ذره زبون بهم نداده تا از خودم دفاع کنم هیچی دیگه سکوت میکنم چی بگم؟؟تازه خواهر شوهرم که میگه شیطونه میگه برم چند تا دیگه بچه بیارم تا نوه های بابام بیشتر بشه شما ها که نمیشین نازا هستین و بابای بیچاره من تو فامیل نمیتونه سر بلند کنه چون نوه اش کمن خطاب به من و جاری عزیزتر از جونم میگه{کصافط} چی بگم به این آدمای از خود راضی فقط بلدن زخم بزنن خودتو ناراحت نکن عزیزم واسه خودتو وارغوان جون خوب نیست
niloofar
پاسخ
خخخخ خوبه دیگه. همه رو یه دفعه گردن گرفته. دستش درد نکنه
عطی
28 خرداد 93 14:58
بعضی ها هیچوقت آدم نمی شوند! در چرخه ی تکامل ... چگونه ظاهر آدم گرفتند نمیدانم! خصلتشان زخم زدن است و خراشیدن روح! حالا تو بگو چگونه در کنار چنین گرگ هایی اگر چنگ در نیاوری دوام می بایی؟؟؟؟
niloofar
پاسخ
بــــــــــــاران
29 خرداد 93 9:46
اینجا از تو یه اشاره بود نیلو همه دلشون پره ماهم دلمون پره ولی تف سر بالست دیگه باید تحمل کرد خوش ه حال حوا که اقوام شوشو نداشت شوهرشم آدم بود
niloofar
پاسخ
ولی همه بد نیستن باران جون. فقط نمیدونم چرابعضی وقتها بعضیا دوست دارن زیادی سر به سر دیگران بذارن
عطی
3 تیر 93 3:02
نیلوفر جونم ببخش ناراحتت کردم انگاری
niloofar
پاسخ
نه عزیزممم این چه حرفیه
هانیه
9 تیر 93 13:41
سلام نیلو جونم,,,,اییییی گفتی ولی از حالا بگم اینا هیچی,خودت رو اماده کن ک بچت ب امید خدا بیاد میخوان درباره شیردهی و لباس تن بچه کردن و خوراک خودت و اووووووه همه چی افاضات بفرمان.پدر شوهر بیشعور من یه دقی بمن داد سر همین شیردهی بماند,بیحیا.... جاریمم علنا میگفت چون موقه شیر دادن درد داری تنبلی میکنی به شیر دادن و اخرش هم بچت نمیگیره سینت رو...حالا دختر خودش شیر خشک میده بچش,با اینکه مشکلی نداشته و همه میگن بچش تو بیمارستان راحت گرفته سینش رو.... دوست ندارم خبیث شم,ولی دلم خنک شد.
niloofar
پاسخ
ولی بعضی وقتا آدم دلش خنک میشه هانی. با گفتن نیست. چوب خدا صدا نداره