پایان هفته سی و سه
الالالا که لالاتم
اسیر قد و بالاتم
الالالا گل زردم
به قربوت تو می گردم
الالالا گل سوسن
سرت خم کن لبت بوسم
الالالا حبیب من
به دردی طبیب من
دوروزه هوا پر از گرد و خاکه. انقدر آلوده ست که مدام میگن تا کار ضروری ندارین از خونه بیرون نیاین. ولی مگه میشه تو خونه موند. دلم واسه اونهایی که روزه میگیرن میسوزه. خدا اجرشون بده. گرمای هوا و طولانی بودن ساعت های گرسنگی و تشنگی یه طرف، آلودگی هوا هم یه طرف. نفس میکشی همه ریه هات میشه خاک.
یه سری از تکالیف دانشگاه رو انجام داده بودم امروز باید میبردم تحویل میدادم. با شوهرم رفتیم دانشگاه و از اونجا هم یه سر رفتیم برای خرید ساک و کریر. یه آویز خوشگل هم برای بالای تختش خریدیم. چهارتا خرس عروسکی کوچولو ازش آویزونه.
فقط موند سفارش تخت که تا یکی دو هفته دیگه اون هم بیاد و واسلام. هرچی بیشتر براش خریدمیکنیم بیشتر دلمون غنج میزنه برای اومدنش. راستش با اومدنش دیگه از شر آمپولها و قرصهای جورواجور هم خلاص میشم. یه دلیل دیگه که دوست دارم این یه ماه زودتر به سرانجام برسه همینه. دیگه دردهام بیشتر شده. مخصوصا شبا استخون لگنم و مهره های پایینی کمرم به شدت درد میگیره. موقع خوابم که انگار پهلوهام میخواد کنده شه. بیدار شدنهای دوساعت یکبار برای دستشویی هم که جای خود داره.ولی دیگه داره به آخر میرسه. خدایا شکرت.
راه خیلی سختی رو اومدیم برای همین اینا رو مینویسم که وقتی برای کار دیگه به مشکلی برخوردم یادم نره هر چیزی چاره ای داره. راستی یه هفته دیگه با تموم شدن هفته 34 وارد ماه نهم میشیم. سختترین و قشنگترین ماه انتظار.