ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

آخرین نامهربان بارداری

1393/4/25 1:57
نویسنده : niloofar
1,070 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه شب آخرین پرولوتون و زدم. خیلی آمپول دردناکیه. یعنی بود. ,یعنی دیگه تموم شد. دوره ی آخرین نامهربون هم به پایان رسید. فقط موند دوفاستون، آسپرین، ایزی آیرون، کلسیم و انسولین. هر کدوم دیگه بسته های آخرشونه. الان که کشوی پایینی یخچال و نگاه میکنم دیگه لذت میبرم. لبالب پر از قرص و آمپول نیست.

صبح سه شنبه جواب آزمایشم و برای خانم دکتر بردم. کم خونیم به رغم خوردن روزی سه تا ایزی آیرون مدام تشدید میشه. قند ناشتام هم دوباره بالاست. تجویز دکترعارفی مشاوره با متخصص غدد و متخصص خون بود. وقت گرفتم و رفتم. دکتر غدد فقط مقدار انسولینم و بیشتر کرد و متخصص خون هم آزمایش ذخیره آهن برام نوشت. قراره چهارشنبه دوباره برم پیشش برای ویزیت مجدد و نشون دادن جواب آزمایش.

این روزهای آخر دیگه دارم اذیت میشم. احساس میکنم پوست شکمم داره پاره میشه و هیچ جایی نداره. دیگه خوابیدن به یه پهلو هم سخت شده. دارم روزها رو میشمرم که زودتر بشه 4 مرداد و دکتر وقت زایمانم و مشخص کنه. امیدوارم قبول کنه آخر هفته 37 زایمانم انجام شه. نه اینکه خسته شده باشم ولی استرسی که این روزهای آخر هست با استرس همه ی این هشت ماه اول برابری میکنه. هر لحظه باید حواسم به تکونهات باشه. به نشستنم، پا شدنم، غذا خوردنم... ولی دیگه چیزی نمونده. دعام کنید دخترا.

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

آدی
29 تیر 93 9:58
واقعا این اخرا خیلی استرس داره. من یه روز برای تکون کم یه روز برای تکون زیاد دچار استرس میشم . من که هنوز یه پرولوتون دارم و سلکسان هم به قوت خود باقبه!!!!به من گفت 20 مرداد که میشه 38+4 روز. منم هر بار میرم چونه میزنم زودتر زایمان کنم که اجازه نمیده. ایشالله این روزای اخر هم به خوشی برات میگذره و ارغوان رو بغل میکنی و همه ی این روزا یادت میره
niloofar
پاسخ
مرسی عزیزم همچنین واسه شما. این روزهای آخر واسه آدم نمیگذره
شیما
29 تیر 93 11:27
آره دیگه چیزی نمونده ایشالا این روزهای باقی مونده هم بسلامتی سپری بشه
niloofar
پاسخ
آمیییییییین
آسيه
29 تیر 93 11:40
به اميد خدا انشالله همه چيز برات خوب پيش ميره
niloofar
پاسخ
مرسی آسیه جان. انشااله
مانلی
29 تیر 93 12:57
آخ جون هورااا روزای آخره مهم اینه که همه اون روزای سخت تموم شد و نتیجه ش عالیه. ذهن آدم فراموشکاره. اونقدر شیرینی داشتن دخترت خوبه که مطمئن باش یکی دو سال دیگه بازم هوس می کنی نه که من تجربه دارم
niloofar
پاسخ
واین نشان می دهد که انسان موجودی بس بی حیاست خخخخخخخ. به زودی تجربه دار میشی عزیزمم
الی
29 تیر 93 13:12
ایشالا این روزای پر استرست هم تموم میشه و دختر نازت رو بغل میگیری
niloofar
پاسخ
مرسی عزیزم. انشااله قسمت خودت
الی
29 تیر 93 13:12
راستی اسم وادرس دکتر عارفی رو هم برام بذار
niloofar
پاسخ
حتما
آیدا
29 تیر 93 13:52
وای خدا جون دیگه چیزی نمونده...... نیلو جونم میدونم منم تو حال تو بودم دلم می خواست زودتر زایمان کنم.ولی الان چون نیستم میگم ارغوان هر یک روزی که تو دل مامانشه رشد بهتری میکنه...
niloofar
پاسخ
خخخخخخخخخخخ عزیزمممممممممممم. انشااله این روزها هم زودی میگذره. دوست دارم زودتر بغلش کنمممممممممم
زهرا
29 تیر 93 13:57
خداروشکر که به این روزا رسیدی هر چند سخته ولی شیرینه انشاالله بارتو بسلامتی و شادی زمین بذاری
niloofar
پاسخ
مرسی زهرا جون. انشااله بارداری خودت هم به سلامت به آخر برسه
مامان صدیقه
29 تیر 93 14:27
سلام نیلوفرجون.واسه زایمان اصلا عجله نکن.بذار دخترت خوب رشد کنه. میدونم خیلی سخته ماه آخر.ولی تحمل کن.
niloofar
پاسخ
صدیقه جون فقط استرسش خیلی سخته. ولی راضیم به رضای خدا
بــــــــــــاران
29 تیر 93 15:21
عزززززززززززززیزم برات مثل همیشه بهترین هاروآرزو میکنم
niloofar
پاسخ
مرسیییییی مامان امیر عباس
ترانه
29 تیر 93 19:16
عزیزم اینروزا هم با همه سختیاش میگذره فقط کافیه به لحظه ای که کودک دلبندت رو به اغوش میگیری فکر کنی . به امید اونروز قشنگ.
niloofar
پاسخ
خیلی تصورش قشنگه ترانه جون انشااله به زودی قسمت خودت بشه عزیزم
شهره
30 تیر 93 7:10
به سلامتی اخی. عجله نکن بذار فسقل خوب بزرگ بشه بعد
niloofar
پاسخ
مرسی شهره جون
SHIRIN
30 تیر 93 15:33
نیلویم خوشگلمم خیلی برات خوشحالم عزیز دلم,انشالله دختر گلت سر وقت و صحیح و سالم دنیا بیاد و کم خونی خودت هم مشکل حادی نباشه
niloofar
پاسخ
مرسی شیرین جان. دعا کن برام
آمی
31 تیر 93 2:17
ایشالا به سلامتی دوست گلللللللللللم. برای دیدن عکسش لحظه شماری میکنم. بوووووووووووس
niloofar
پاسخ
مرسی آمی جون. کجایی تو دختر؟؟
مامان فاطمه
31 تیر 93 2:39
ایشالا این روزهای باقیمانده هم به سلامتی طی بشه و دختر نازت رو تو بغلت بگیری. هر چی آدم به زایمان نزدیک تر می شه برای دیدن این فسقلی ها بی تاب تر می شه. ایشالا به سلامتی بارت رو زمین بذاری.
niloofar
پاسخ
مرسی عزیزم. ایشالاااا.
ساره
2 مرداد 93 12:53
الهی من فدات نیلوفرم... ایشالا به زودی ارغوانی میاد و کلی جو خونتون رو شاد میکنه... قدمش برات خیر باشه عزیزم...
niloofar
پاسخ
مرسیییییییییییییی ساره جون. خیلی ماهی
مامانی ماهان جون
4 مرداد 93 13:49
آخی عزیززززززززم..الهی همه نامهربونیا برات به سر آید و غرق شادی بشی
niloofar
پاسخ
مرسی آیسانی
نغمه(مامان کسری و نیکا )
15 مرداد 93 14:44
الهی به سلامتی دختر قشنگت قدماشو تو این دنیا بزاره زود بیا واسمون تعریف کن منتظریم نیلوفر جون
niloofar
پاسخ