آخرین نامهربان بارداری
سه شنبه شب آخرین پرولوتون و زدم. خیلی آمپول دردناکیه. یعنی بود. ,یعنی دیگه تموم شد. دوره ی آخرین نامهربون هم به پایان رسید. فقط موند دوفاستون، آسپرین، ایزی آیرون، کلسیم و انسولین. هر کدوم دیگه بسته های آخرشونه. الان که کشوی پایینی یخچال و نگاه میکنم دیگه لذت میبرم. لبالب پر از قرص و آمپول نیست.
صبح سه شنبه جواب آزمایشم و برای خانم دکتر بردم. کم خونیم به رغم خوردن روزی سه تا ایزی آیرون مدام تشدید میشه. قند ناشتام هم دوباره بالاست. تجویز دکترعارفی مشاوره با متخصص غدد و متخصص خون بود. وقت گرفتم و رفتم. دکتر غدد فقط مقدار انسولینم و بیشتر کرد و متخصص خون هم آزمایش ذخیره آهن برام نوشت. قراره چهارشنبه دوباره برم پیشش برای ویزیت مجدد و نشون دادن جواب آزمایش.
این روزهای آخر دیگه دارم اذیت میشم. احساس میکنم پوست شکمم داره پاره میشه و هیچ جایی نداره. دیگه خوابیدن به یه پهلو هم سخت شده. دارم روزها رو میشمرم که زودتر بشه 4 مرداد و دکتر وقت زایمانم و مشخص کنه. امیدوارم قبول کنه آخر هفته 37 زایمانم انجام شه. نه اینکه خسته شده باشم ولی استرسی که این روزهای آخر هست با استرس همه ی این هشت ماه اول برابری میکنه. هر لحظه باید حواسم به تکونهات باشه. به نشستنم، پا شدنم، غذا خوردنم... ولی دیگه چیزی نمونده. دعام کنید دخترا.