ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

طب سنتی

1392/3/8 21:02
نویسنده : niloofar
980 بازدید
اشتراک گذاری

تو وبلاگ آزاده جون خونده بودم که علیرغم مشکلی که داشتن با مراجعه به دکتر عظیمی تو قم باردار شده بودن. من و همسرم هم گفتیم ماکه این همه  اذیت شدیم. اینم روش. واسه همین امروز راه افتادیم رفتیم قم.

دیروز تماس گرفتم و برای امروز ساعت 6 بعدازظهر بهمون وقت دادن. ما هم رفتیم و آقای عظیمی رو دیدیم. یه عطاری کوچیک بود که به محض ورود یه بوی خاصی مثل رازیانه به مشام می رسید. جالب بود مثل خیلیا ادعا نمیکرد میتونه کاری بکنه. میگفت انشااله. در ضمن گفت که خیلی وقتا نی نی سایت و میخونه و تا قبل از خوندن این سایت فکر نمیکرده این همه منتظر وجود داشته باشه.

آقای عظیمی یه سری دارو به همسرم داد. منم برای کاهش وزنم ازش دارو خواستم که نداد و گفت شما طبعت سرد و تره و همینطوری توازن داری. فقط داروهات و قطع کن.

قرار گذاشتیم همسرم یه ماه داروها رو مصرف کنه بعد آزمایش بده. اگه تغییری هرچند جزئی حاصل شده بود من زیفت و به تعویق بندازم و بطور طبیعی اقدام کنیم. اگر هم نه که بریم دنبال همون پروسه ی زیفت.

این همه راه تا قم رفتیم ولی بخاطر ژله ای که داده بودن و باید تو یخ میموند نشد بریم زیارت. باید زود برمیگشتیم و این ژله رو میذاشتیم تو فریزر. انشااله دفعه دیگه با دوستای نی نی سایتی بریم قم. حسابی هم زیارت کنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

فاطی
9 خرداد 92 11:23
سلام خانوم
خوبی؟؟؟
من از همین اولین پستت تا پستی که جنین هارو انتقال دادن رو خوندم.
ایشالله بزودی مامان بشی.
استرس خودش عامل نازایی و مشکلات باروری هستش.
استرسو بذار کنار.اصلا بهش فک نکن.بیخیال باش.
اگه بیخیال باشی جنین مثل اهنربا خودشو میچسبونه به تو.
باور کننننن

میشه بپرسم چند ساله ازدواج کردین و چند مدته که در اقدامین؟؟؟؟


عزیزم مرسی که پیگیر وبم هستی. ما یکسال و هشت ماهه ازدواج کردیم. 11ماهه در حال اقدامیم و از دی ماهم رفتیم مراکز نازایی.
هیجان
9 خرداد 92 11:24
نیلو جونم بدون اماو اگر و شاید برای بعد از این یک ماه، فقط از خدا میخوام که ثمر بخش باشه واقعن باید هر راهی که وجود داره رو امتحان کرد چون هدفت خیلی بزرگه
آفرین به تو و استقامتت عزیزم


مرسی گلم. به امید خدا
فاخته
9 خرداد 92 12:45
سلام

ممنون از لطفت....به نظزت سه سال و خورده‌ای شبانه روز ...زمستان و تابستان...گرما و یخبندان با هزار امید و آرزو و کلی رفت و اومد به تهران برای پیگری کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خسته ام خیلی خیلی خسته و بی انگیزه شدم....

با این حال جدول رو دریافت کردم اما به خاطر شلوغی سرمان بابت انتخابات قراره ماه بعد تزریق ها رو شروع کنم...

موفق باشی فاخته جون. ولی سعی کن خودتو با چیزهای دیگه سرگرم کنی و اینقدر تلخ ننویسی. درضمن قلم خیلی قشنگی داری.
سودابه
9 خرداد 92 14:04
انشالله عزیزم...


آزاده
9 خرداد 92 14:13
سلام عزیزم خوشحالم که این روش رو هم امتحان کردی .
انشا الله که نتیجه می گیری .من که خیلی امیدوارم
فقط داروهاتو مرتب و تا دونه ی آخر مصرف کنید و قطع نشه تا به امید خدا نتیجه بگیرید.



باشه آزاده جون. از راهنماییهات خیلی ممنونم عزیزم.
رویا
9 خرداد 92 14:39
سلام نیلوفرجونم انشاالله که به طور طبیعی نتیجه بگیرید.


خداکنه رویا. من که از خدامهههههههه
مامان ترنم
9 خرداد 92 16:34
ایشاالله که دست این آقا معجزه باشه و دفعه بعد سه تایی برین زیارت.


ملسیییییییییییی
مامان دونه سیب
9 خرداد 92 18:56
برو خصوصی
سروين
9 خرداد 92 19:13
به حق حضرت معصومه ايشالا جواب بگيري عزيزممممممممممممم


انشااله عشقم.
شیما
10 خرداد 92 13:15
نیلوفر جون ایشالا که طبیعی جواب بگیری ایشالا که خدا جوابت رو بده میدونم خیلی تکراریه که بگم بهش فکر نکن خیلییییییییییی هم سخته ولی سعیتو بکن ایشالا هر چه سریعتر جواب بگیری


شیمای مهربون چشممممممم
بهار د
10 خرداد 92 14:41
نیلو جونم انشالله به احترام خانوم معصومه دست این اقای عطاری که تو قمه بهتون میافته و خدا دلتونو شاد میکنه و با نینی جونتون میری زیارت
هیچی دلنشین تر از این نیست که بعد اینهمه عذاب و درمان خدا راحت به ادما نینی بده
خدا جونم نیلو جونم خیلی زود مامان بشه امین

مهربونممممممممممممممممممممممممم


انشااله همزمان بهار گلم. دیدن نی نی توهم به اندازه نی نی خودم شادم میکنه. منتظر خبرهای خوب از طرف تو هستم.
الی
11 خرداد 92 10:10
حتما زیارت برو که خانم خیلی حاجت میده

راستی اگه قرار نی نی سایتی گذاشتید منو بی خبر نذاری
منم میام قم


قدمت روی چشم گلم.
الی
11 خرداد 92 10:11
خصوصی داری
تبسم
11 خرداد 92 21:44
ایشالا خدا معجزه قشنگتو زوده زود بهت بده


گيتي
12 خرداد 92 11:00
سلام نيلو عزيزم ، انشالله به حق اين ماه عزيز طبيعي باردار بشي و ديگه اينقدر درد و عذاب نكشي.


مرسی گیتی جون.هر چی خدا بخواد.
سودابه
12 خرداد 92 15:12
کجایی خانم؟؟در چه حالی؟؟با طب سنتی چه کار میکنی؟؟


سودابه جون امروز فردا میام آپ میکنم عزیزم. امتحانا حسابی سرمو شلوغ کرده.
سودابه
12 خرداد 92 16:51
موفق باشی عزیزم


ملسییییی عسیسسسسسسسسمممم
مامان ازاده
12 خرداد 92 19:37
سلام عزیزم-من تازه با وبت اشنا شدم-خانمی اصلن نگران نباش خیلی فرصت داری هنوز دیر نشده-بخدا توکل کن-مطمئنم جواب میگیری-اصلن استرس نداشته باش-همه چی درست میشه
راستی من آزاده هستم


خوش اومدی آزاده جون.
غزاله
13 خرداد 92 0:42
عزیزم ایشالا کائنات خواستتو براورده میکنه فقط تا میتونی انرژی مثبت بفرست به اطرافت و امیدوار باش.بووووووووووووووووس


حتما همینطوره مامان غزاله. مرسییییییییییییی دوست جونم.
مامان ماهان
13 خرداد 92 11:35
براي نيلو فر جونم...الهي به مراد دلت برسي


مرسی عزیزممممممممممممم. چه گلهای خوشجیلیییییییییی
مامان دونه سیب
13 خرداد 92 15:38
به مسابقه ی وبلاگی دعوتت کردم
صبا
13 خرداد 92 17:16
سلام نیلوفر گلم ان شالله به حق این ماههای عزیز هر چی زودتر نی نی خوشمل بیاد تو بغلت

همیشه لبخندت جاودانه باد




مرسی صبا جون. فرشته کوچولوی نازت چطوره؟؟


بهار د
14 خرداد 92 18:57
نیلو جونم سعی میکنم خوب باشم
دیگه گریه تو چشمام خشکیده
سعی میکنم امیدوار باشم
برا 19 تیر وقت گرفتم برم دکتر دیگه بگه از کی باز سیکل میکرو رو شروع کنم
وای وقتی بهش فکر میکنم نیلو جون تموم تنم میلرزه خیلی برام سخته
برام دعا کن عزیزم
تو کی میری برا فریزات ؟
انشالله که همین بار نینی دار بشی
از ته دلم امیننننننننننننننننن مهربونم