طب سنتی
تو وبلاگ آزاده جون خونده بودم که علیرغم مشکلی که داشتن با مراجعه به دکتر عظیمی تو قم باردار شده بودن. من و همسرم هم گفتیم ماکه این همه اذیت شدیم. اینم روش. واسه همین امروز راه افتادیم رفتیم قم.
دیروز تماس گرفتم و برای امروز ساعت 6 بعدازظهر بهمون وقت دادن. ما هم رفتیم و آقای عظیمی رو دیدیم. یه عطاری کوچیک بود که به محض ورود یه بوی خاصی مثل رازیانه به مشام می رسید. جالب بود مثل خیلیا ادعا نمیکرد میتونه کاری بکنه. میگفت انشااله. در ضمن گفت که خیلی وقتا نی نی سایت و میخونه و تا قبل از خوندن این سایت فکر نمیکرده این همه منتظر وجود داشته باشه.
آقای عظیمی یه سری دارو به همسرم داد. منم برای کاهش وزنم ازش دارو خواستم که نداد و گفت شما طبعت سرد و تره و همینطوری توازن داری. فقط داروهات و قطع کن.
قرار گذاشتیم همسرم یه ماه داروها رو مصرف کنه بعد آزمایش بده. اگه تغییری هرچند جزئی حاصل شده بود من زیفت و به تعویق بندازم و بطور طبیعی اقدام کنیم. اگر هم نه که بریم دنبال همون پروسه ی زیفت.
این همه راه تا قم رفتیم ولی بخاطر ژله ای که داده بودن و باید تو یخ میموند نشد بریم زیارت. باید زود برمیگشتیم و این ژله رو میذاشتیم تو فریزر. انشااله دفعه دیگه با دوستای نی نی سایتی بریم قم. حسابی هم زیارت کنیم.