ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه سن داره

خط خطی های مادرانه

اینجا خدا به زمین نزدیک است

1392/6/22 13:15
نویسنده : niloofar
529 بازدید
اشتراک گذاری

جای همه تون خالی بود. رفتیم اردبیل.

انقدر طبیعت تو این شهر قشنگه که آدم نمیدونه از دره های عمیق و جاده های کوهستانیش حرف بزنه یا از مهی که تو فصل تابستون هم زمین و نوازش میکنه یا از گرما و رطوبتی که توی مغان به مردم هدیه میده.

وجب به وجبش یه اقلیم جداگانه ست.اینجا تنها جاییه که برای گذر از تابستون به زمستون فقط یکساعت باید تو راه بود. اینجا روی تپه های کوتاه و بلند بی نظیرترین نقاشی دنیا رو می بینی. زمین های درو شده و باردار. زمین هایی که هنوز کاه گندمها روش مهمونه و زمین هایی که شخم زده شده و مستطیل های تیره رو توی این نقاشی اشغال کرده.

این منظره ها به آدم نشون میدن که تن های قهوه ای چقدر قشنگ میتونه با آبی و بنفش و سبز ترکیب بشه. اینجا هر رنگی دیده میشه همه رنگها هم با آدم حرف میزنن. یه وقتهایی ابرهای آسمون انقدر برات لوندی میکنن که دوست داری آسمون و بغل کنی. انگار اسمون هم مرز داره. از توی  تونل مه عبور میکنی و به یکباره نور خورشید پوستت و قلقلک میده.

اینجا آسمون هرچقدر هم که سرد باشه دل زمین گرم گرمه. اینو از چشمه های سرعین و مشکین شهر میشه فهمید. توی آب گرم دست و پاهات و به اختیار خودشون میذاری تا خستگی همه روزهای سال و ازت بگیرن. بوی تند گوگرد به مشامت میرسه ولی اهمیتی نمیدی. بیشتر و بیشتر تو این آب غرق میشی. اگر هم از گرمای آب دلت گرفت آش دوغ و کباب داغ دوباره حالت و جا میاره. اینجا چایی ذغالی هم مزه دیگه ای داره.

گشت و گذار توی بازار قیصران هم که هیچ وقت از برنامه ی این سفر حذف نمیشه. دیوار های آجری با گنبدهای بلند. بوی ماهی دودی تو سرتاسربازار می پیچه و آدم و دیوونه میکنه. لباسهای رنگارنگ از در و دیوار اینجا آویزونن. آینه و شمعدونهایی که معمولا عروس و دامادهایی روبروش میایستن تا مناسبترینش رو برای شروع زندگیشون انتخاب کنن. النگوهایی که پشت ویترینهای بازار زرگران دل آدم و میبره. اینجا همه چیز پیدا میشه.

بعد از این سفر خوب دیگه وقتشه که برگردم به زندگی عادی. چهارروز دیگه پیش دکتر عارفی وقت گرفتم. این بار هم اینجا امتحان میکنم. اگه نشد باز برمیگردم کلینیک نوید. راستش این بار نمیخوام این همه هزینه کنم. و این همه دارو مصرف کنم. ریزش موهام شدید تر شده ولی عیب نداره. این نیز بگذرد. میرم برای بهترین نتیجه...

الهی به امید تو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

نرگس شیراز
22 شهریور 92 18:28
خوشحالم که سفر خوبی داشتی

امیدوارم از این به بعد فقط خبرای خوب بشنوم

خدااااااااااا


مرسی عزیزدلم.
ترانه
22 شهریور 92 18:58
سلام نیلوفر جان.
معلومه حسابی خوش گذشته.
خدا رو شکر
خیلی قشنگ به تصویر کشیدی.
من هم پارسال رفتم ،خیلی طبیعت خوبی داره.
افرین به پشتکارت مطمعنم نتیجه تلاشت رو میبینی.


مرسی ترانه جون. هوای فوق العاده خنک و دلچسبی داشت
مامان ازاده
23 شهریور 92 1:33
خوشحالم که بهت خوش گذشته و خوشحال بودی-سفر واسه روحیه آدماخیلی خوبه-مواظب خودت باش
مرسی که بهم سر میزنی


ممنونم گلم. جای همه دوستا خالی بود.
غزاله
23 شهریور 92 2:45
عزیزم خوش اومدی همیشه به گشت.خانم احیانا شما با آن شرلی نسبتی نداری؟؟؟اونقدر قشنگ با نوشته هات اونجا رو وصف کردی که میشه اردبیلو مصور تو نقشه کشید.خوشحالم که دوباره و چندباره شروع میکنی.مطمین باش ی روزی نتیجه میگیری.دعامون بدرقه راهته.بووووووووووووووووس


آن شرلی خخخخخخ عزیزم مرسی که تو این راه همراهیم میکنی. بوووووووسسسسسس غزاله ی عزیزم
ماماطهورا
23 شهریور 92 12:11
عزيزم خوشحالم كه بهت خوش گذشته
نگران چيزي هم نباش من مطمئنم كه اين بار فرشته كوچولوت مياد و محكم ميچسبه به دل مامان مهربونش


ملسییییییییییی مامان طهورا
مریم.خلوت مادرانه
23 شهریور 92 12:32
سلام نیلوفرم حالد اینقدر قشنگ توصیف کردی که واقعا احساس کردم اونجام....من تا حالا نرفتم ولی خانواده شوشو چندباری رفتن انشالله قسمت بشه اینبار منم باهاشون میرم،
روزهای وصال نزدیکه انشالله مامان میشی.


مریمی حتما برو خیلی جای قشنگیه. مرسی گلم انشااله خودت هم این روزها مامان بشی بزنی تو چشم و چال جاری
عطی
23 شهریور 92 13:15
نیلوفر جونم خوشحالم که بهت خوش گذشته و با روحیه عالی برگشتی و دوباره تلاشتو شروع میکنی.من مطمئنم معجزه خدا یه روز میاد پیشت.
خیییییییلی قشنگ می نویسی.


مرسی دوست خوبم. انشااله
اب نبات
23 شهریور 92 15:20
سلام عزیزم خیلی قشنگ توصیف کردی ..خیلی خوشحالم به شما خووووووووووووووش گذشته ان شالله همیشه به گشت و گذار خانم خانما....


مرسی مامانی آب نبات
بهاره د
24 شهریور 92 0:52
سلام عشقم
همیشه تو شادی و دلخوشی
تو خوش باشی منم خوبم


عزیزممممممم بهاره جون. مرسی
ترانه
24 شهریور 92 0:57
خوبی نیلوفر جان؟
دوتا سوال داشتم ازت.
دکتر عارفی از کشاف بهتره؟
شما عمل لاپاراسکوپی هم انجام
دادی؟





گلم اولین باره میخوام برم پیش عارفی.بله لاپاراسکوپی انجام دادم. دکتر کشاف برای همه مریضاش اول لاپاراسکوپی انجام میده.

مانلی
24 شهریور 92 11:23
چه خوب که بهت خوش گذشته و چه خوبتر که الان روحیه ت بالاتره ..
با این تعریفات دلم خواست الان اونجا باشم )

ایشالا سه شنبه روز خوبی باشه




انشااله گلم. وای مانلی کاش فرصت بشه زودی بری یه سر. جای خیلی خوبیه.
سحر
24 شهریور 92 12:22
واي من هنوز اردبيل نرفتم و با توصيفهاي قشنگت ترغييب شدم برم..
باقدمهاي محكم برو..كاش يكسر ميرفتي پيش افلاطونيان نظرشو ميپرسيدي


مرسی گلم. آخه سحر من تهرانم برام سخته برم یزد و بیام. مخصوصا که دوباره دانشگاهها شروع شد و ...
سروين
24 شهریور 92 18:47
سفر خيلي خوبي بود چون دلمون واسه اردبيل واقعا تنگ شده بود حيف كه اخرش حالگيري شد حيففففف


فدای سرت گلم. همون که اون چند روز بهت خوش گذشته و از خونه دور بودی خودش کلیه
سانا زهرا
24 شهریور 92 21:49
سلام نیلو جون خوشحالم حسابی بهت خوش گذشته ..هزینه کشاف دو تا سه برابر مراکز دیگه است چون خودم جای دیگه هم انچام دادم میدونم .حتما میکرو می کنند برات میکرو خیلی راحتتر از زیفت هست .منم هفته دیگه برای مشاوره می روم کشاف انشاله حالا ببینم چی میگه برام سخته دکتر عوض کنم تا حالا 4 جا پرونده دارم ).دکترعارفی کدوم بیمارستان کار می کنه نشنیدم اسمشو .حالا برو تعرف کن ببینیم چه طوری بودانشاله هر جا که انجام بدی موفق باشی


مرسی سانا جون. آره هزینه داروها واقعا بالاست ولی خووب لااقل این نگرانی رو نداری که داروها رو از کجا پیدا کنی. خود کشاف داروخونه هم داره و خیالت راحته. برم ببینم چی میشه گلم. به امید خدا
رز69
25 شهریور 92 13:57
نیلو جون خوشحالم که بهت خوش گزشته امیدوارم هر روزت قشنگ تر از دیروز باشه و زود زود نی نی بیاد بغلت فقط میخوام بهت بگم غصه نخوری و از زندگیت در حال حاضر نهایت استفاده رو ببر من هم خیلی سختی کشیدم و غصه خوردم و خودمو داغون کردم دیدی همش بیهوده بود و از اخر نی نی خ ودش اومد الان دلم واسه خودم میسوزه که اون قدر خودمو داغون کردم پس عزیزم فقط به خدا توکل کن و از خودش کمک بخواه امیدوارم دیگه این بار نتیجه بگیری.همیشه سر نمازم واست دعا میکنم و از خدا میخوام هر چه زودتر این دل قشنگتو شاد کنه


مرسی رز جونم. خدا نی نی نازت و برات حفظش کنه عزیزم.
سحر
25 شهریور 92 14:52
نه لزومي نداره بياي يزد.افلاطونيان چندروز توي ماه ر بيمارستان لاله تهران ميشينه...بر اونجا پيشش..هنوزم اونجا كسي نميدونه و خيلي خلوته


مرسی سحر جون از راهنماییت عزیزم. بووووووووسسسسسسسسسسس
اب نبات
26 شهریور 92 2:26
ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا..ولادت امام ضا بر شما مبارک


همچنین.
سودابه
26 شهریور 92 23:32
خدارو شکر که با یه روحیه تازه برگشتی عزیزم..ما هم برات دعا میکنیم..


ممنونم سودابه جون. روی دخترت و از دور میبوسم
گيتي
27 شهریور 92 10:44
سلام عزيزم خوبي
هميشه به سفر انشالله كه بهت خوش گذشته باشه و با اميد بيشتر به نينيت فكر كني.


مرسییییی گیتی جون
فاخته
27 شهریور 92 11:29
سلام بانو

جای شما خالی خیلی خوش گذشت....دلتنگی رفتن با دلتنگی برگشتن با هم فرق میکنه دخترجون....وقت رفتن دلم لهله دیدار داره و وقت برگشت فشرده میشه....
اگه از خانواده دور باشی میتونی اینو حس کنی


همین الانش که هفته ای یکبار میبینمشون حس میکنم. واقعا سخته. مخصوصا اگه خیلی بهشون وابسته باشی.
زهرا
27 شهریور 92 15:10
سلام عزیزم.خواهرم پیش دکتر عارفی وقت گرفتن که برن میکرو ولی من هی بهشون اصرار میکنم که پیش کشاف بره.شما از کشاف راضی هستین؟نظرتون چیه؟ http://khodaya.niniweblog.com/ به ادرسی که گذاشتم بیاو کمکم کن.ماشمارو لینک کردیم
شیما
30 شهریور 92 10:11
نیلو جون ایشالا که همیشه در سیر و سفر باشی و بهت خوش بگذره منم اردبیل رفتم و سرعین هم رفتم خیلی زیباست