ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

اولین دیدار با دکتر عارفی

1392/6/27 21:59
نویسنده : niloofar
1,263 بازدید
اشتراک گذاری

مانلی از چند وقت پیش برای من و خودش و نجمه پیش دکتر عارفی وقت گرفته بود. دیروز 26م شهریور ساعت 9 صبح. اولین بار بود میرفتم بیمارستان بهمن. ظاهر خیلی آراسته ای داره.

تا ساعت 12 مجبور شدیم منتظر بمونیم. دکتر حدود ساعت 10ونیم تازه اومد تو مطبش. تا اونموقع شوهرم رفت توی ماشین استراحت کنه. من و نجمه و مانلی هم موندیم و از هر دری سخنی. بعد از اومدن دکتر هم که تند و تند مریضها رو ویزیت میکردن. خیلی نکشید که نوبت ما بشه. خدارو شکر نجمه و مانلی مشکل چندانی ندارن. اینطوری نبود که دکترهای دیگه کفته بودن. کلا دکتر عارفی خیلی مثبت تر به نتیجه آزمایشها و عکس رنگی نگاه میکنه.

نوبت من هم که شد وقتی رفتم داخل ازم کارهایی رو که تا بحال انجام دادم رو پرسید.و اینکه چند تا تخمک داشتم. فریز دارم یا نه؟ و این قبیل سوالها. دوباره برام یه سری آزمایش نوشت تا ببینه دلیل این که تا حالا باردار نشدم چی بوده. بهش گفتم دیگه نمیخوام زیفت کنم چون عمل خیلی اذیتم میکنه. یه آزمایش پرولاکتین هم برای همسرم نوشت که هنوز نمیدونم کاربرد پرولاکتین تو بدن آقایون چیه. باید یه مطالعه ای بکنم.

دوباره سه تایی برای 9 مهر ساعت 9 صبح وقت گرفتیم که با جواب آزمایشهای جدیدمون بریم پیشش. ولی از اینکه نذاشتن همسرم بیاد داخل و مثل یه مطب معمولی مامایی فقط خانمها ویزیت میشن و در حین معاینه مریضهای دیگه رفت و آمد دارن اصلا خوشم نیومد. در مورد خود دکتر هم هنوز نمیتونم چیزی بگم. برخوردش خوب بود و یه کم خاص.

این بار هم اینجا امتحان کنیم ببینیم به کجا میرسیم.

 

اینو خیلی میدوستم قلبقلبقلبقلب

کمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

سودابه
27 شهریور 92 12:45
خدا بزرگه عزیزم..ایشالا که مشکل خاصی نیست و دکتر بهت میگه زودی میتونی مامان شی..


مرسی عزیزدلم. ممنون که از اول راه همراهیم میکنی سودابه جون
mahe mehr
27 شهریور 92 13:38
نیلویممممممممممم از ته دل ارزو میکنم اینبار نتیجه ی این همه سختی رو با اومدن نی نی ها به دلت ببینی





چیکار کنم لوسم دیگه

تو علاوه بر اینکه لوسی خیلی هم عزیزی
آرام
27 شهریور 92 21:55
عزیزممممممم پس تو هم دکتر عارفی رو انتخاب کردی...بهت تبریک میگم انتخاب خوبیه..انشالا دستش برات سبک باشه گلم و زود نی نی بیاد تو دلت


مرسیییی آرام جونم. انشااله همینطور باشه.
پردیس
28 شهریور 92 0:11
سلام تازه با وبتون آشنا شدم خوشحال میشم به منم سر بزنی



خوش اومدی عزیزم.
مامان نخودی
28 شهریور 92 0:36
سلام دوست عزیز برات اروز دارم که زود مامان شی و ببخشید دلیل میخوای زیفت کنید چی شرمند میپرسم
مامان ازاده
28 شهریور 92 0:49
ایشالا این سری حتمن جواب میگیری -به خدا توکل داشته باش


امیدم به خداست آزاده جون
ترانه
28 شهریور 92 0:55
عزیزم ایشالله که این دفعه نتیجه بگیری
این بچه ها از این سن اموزش میبینن که در حق همدیگه فداکاری کنن تا موقعی که بزرگ شدن هم رابطشون همینجوری میمونه.

مرسی گلم.
در ارزوي دو قلو
28 شهریور 92 11:57
خوشحالم كه سر حال برگشتي براي يك شروع مجدد

انشالله اين ديگه مسير آخري باشه كه قدم گذاشتي گلم

برات بهترينها رو ارزو دارم


منم يكي رو پيدا كردم ميخواد جنين اهدا كنه

شايد از ايشون بگيرم

ديگه حوصله تخمك كشي ندارم


موفق باشی مینو جان.
مامان بردیا
28 شهریور 92 13:17
سلام نیلوفر جون من چند ماهه که وبلاگ واسه بردیام درست کردم اون اوایل فقط میرفتم به وبلاگ نی نی ها سر میزدم ولی الان یه هفته است که دنباله وبلاگ مامانای که منتظر نی نی هستن سر میزنم اخه یه هفتس که فهمیدم برادره منم اسپرم نداره حالا حالتونو میفهمم از شماها از حرفاتون واسه داداشم و زن داداشم میگم تا ارومشون کنم نوشته هاتونو که می خونم گریه میکنمو دعا چقدر سخته الان این حسو درک میکنم وتنها کاری که از دستم بر مییاد فقط دعاست.

عزیزمممم گریه نداره که. انشااله درست میشه. فقط باید ناامید نشن و با تمام توان تلاش کنند. هر سوالی هم بود من درحد تجربه ام در خدمتم.
ترانه
28 شهریور 92 14:29
نیلوفر جان میشه لطف کنی شماره یا ادرسی از دکتر عارفی بهم بدی؟
ممنون میشم.


حتما گلم.
مامان بردیا
28 شهریور 92 19:22
سلام عزیزم مرسی از دلداریت انشااله شمام به زودی زود نتیجه بگیرین .


انشااله
شیما
30 شهریور 92 10:14
نیلو جون ایشالا دستش سبک باشه و زود زود مامان بشی بوووووووووووووووس


انشااله شیما. انشاالههههههههه
سروین
30 شهریور 92 18:47
یاد این حرف افتادم که یوسف به تمام درهای بسته میزنه تا به مرادش برسه ایشالا این اخرین دری هست که میزنی

فیلمت اشک ادم رو در میاره


عزیزم. مرسی که همه جوره کنارمی. خدا شماها رو از من نگیره
ثمره
30 شهریور 92 19:21
سلام نیلوفر جونم
ایشالله زیر دست همین خانم دکتر نتیجه بگیری ومامان بشی


خداکنه ثمره جون. مرسی
سحر
30 شهریور 92 23:05
نیلو حونم ایشالا خیلی زود با دکتر جدید نتیجه بگیری


انشاله سحر جون
آیدا
31 شهریور 92 11:02
نیلو جان سلام
برات آرزوی موفقیت می کنم ایشالله زود زود مامان میشی.
برای منم دعا کن من ماه دیگه زیفت دارم و خیلی خیلی استرس دارم!!


عزیزم خیلییییییی برات دعا میکنم. انشااله که با موفقیت زیفت کنی و یکی دوتا از اون نی نی های تپل مپل گیرت بیاد.
غزاله
31 شهریور 92 12:42
عزیز دلم ایشالا هر چی خیره برات اتفاق میفته.
این ویدئو اشکمو در اورد خدا همه خواهر برادرارو واسه هم حفظ کنه و البته همه رو نسبت به هم مهربون قرار بده.


انشااله خدا بهت هم دختر بده هم پسر. همینقدر هم مهربون باشن
مانلی
31 شهریور 92 13:00
این بار نتیجه می گیری
من مطمئنم


با همدیگه. این سری باهم استارت زدیم
نرگس شیراز
1 مهر 92 9:43
نیلوفری فیلمت اشکم رو دراورد


عزیزممممم. منم عاشق این دوتا فسقلی ام.
عاطى مامان حسين
22 مهر 92 1:26
خيلي اتفاقي اومدم و خوندمت
اميدوارم نتيجه دلخواهتو به زودي بگيري
من حال تو رو كشيدم
البته سقط نداشتم اما ٥ سال انتظار كشيدمو آخرش گفتن فقط با تخمك اهدايي ميتوني مادر بشي
با لطف خدا و به كمك يه خانوم مهربون تو اصفهان
خودم تونستم مامان شم
فقط معجزه
ايمان دارم بهش
منتظر خبراي خوبتم

خداروشکر عاطی جون. انشااله همه دوستهای گلم هم که دارن این راه سخت و میرن هرچه زودتر مثل شما نتیجه بگیرن