شروع پاییز
آواز کلاغ دلنشین است
قار و قارش بوی پاییز میدهد
پاییز باد و باران
فصل رنگهای زرد و قهوه ای،فصل زمینی مزین به قالی برگ
روزهایی که یادآور خاطرات تلخ و شیرین است
همچون کارامل
درختان چه سخاوتمندانه ردای خود به سردی زمین می بخشند
و رفتگران چه سنگدلانه جارو میزنند
پنجه های سجده بر خاک زده ی چنار را.
مهر با تولد برادرم آغاز میشه. پاییز و خیلی دوست دارم. اینا رو دیروز تو کلاس دستور برای این فصل نوشتم. پنجره باز بود و باد و خش خش برگها دل آدم و میبرد بیرون.
روز پرکاری داشتم. صبح زود و بعد از ظهر باید سرکلاس حاضر میشدم. سه ساعت فاصله بین دو کلاس رو یه سر رفتم اداره و برگشتم. دلم برای همکارها تنگ شده بود. بعد از تموم شدن کلاس بعداز ظهر هم رفتم آزمایشگاه بهار تا جواب آزمایش همسرم و بگیرم. خدا رو شکر هم پرولاکتینش هم قندش و هم تیروئیدش نرمال بود. برای ساعت 6ونیم هم پیش یه دکتر جدید که من فکر میکردم اورولوژه وقت داشتیم. من خودم رفتم شوهرم هم خودش. دیروز چون وقتم آزاد بود از م فاطمی تا طالقانی رو پیاده رفتم. میخواستم تا مطب و پیاده برم که شوهرم زنگ زد و گفت رسیده.
دکتری که رفتیم یه آقای خیلی مسن بود. تخصصش هم ناباروری زنان بود. اونم یه آزمایش اسپرم دیگه نوشت تا بعدا بگه چیکار باید کرد. راستش هدفمون از رفتن پیش این دکتر فقط تقویت نمونه همسرم بود که تا میکروی بعدی حداقل تعدادش یه کم بالاتر رفته باشه.
دکتر هم یه سری اصول تغذیه رو یادآوری کرد. دیروز بود که فهمیدم فلفل و سویا روی اسپرم تاثیر منفی میذاره. راستش سویا مصرف نمیکنم ولی چون خودم عاشق طعم تندم فلفل جز لاینفک غذاهام بود. دیگه باید کمش کنیم و بیشتر از سبزیجات استفاده کنیم.
این دوسه روزه سعی میکنم دوباره ویتامین هایی که پارسال مصرف میکرد و برای همسرم بگیرم هنوز تا عمل بعدی دوماهی وقت هست... به امید خدا.
راستی یه اتفاق ناخوشایندی برای یکی از همکارهام افتاده بود که برام تعریف کرد. سر فرصت میام و براتون مینویسم تا اگه خدای نکرده برای کسی این مساله پیش اومد زودتر متوجه بشه.