اولین آزمایش به تجویز دکتر عارفی
پنج شنبه صبح زود با شوهرم رفتیم آزمایشگاه بهار تو کارگر شمالی. آزمایشگاهی که خانم دکتر عارفی معرفی کرده بود. شوهرم آز پرولاکتین داشت و دوسه تا آز دیگه که همونروز انجام شد. ولی تعداد آزمایشهای من زیاد بود و چون دوتا آز PCR داشتم باید میرفتیم بیمه تا تاییدش کنه. اونروز دیگه تا بریم سازمان بیمه و تاییدیه بگیریم شد 11 و تو این فاصله صبحانه خوردیم. برای همین ازمایش موند برای شنبه.
جمعه رفتیم خونه مامان و من شب اونجا موندم. قرار شد ساعت 6ونیم صبح آزمایشگاه باشم و بعدشم برم دانشگاه. صبح ساعت 5ونیم زدم بیرون. هوا تاریک تاریک بود. اصلا دوست ندارم تو تاریکی صبح از خونه بیرون برم. یه حس بدی نسبت بهش دارم. شب تاریک هم که میشه بازهم همه جا پر از آدمه ولی تاریکی صبح ترسناکه.
راس ساعت مقرر رسیدم آزمایشگاه. 370 هزار تومن ناقابل هم هزینه ش شد. تو سالن نمونه گیری 4تا صندلی بود که با پارتیشن های mdf از هم جدا میشدن. خانمی که اوومد از من خون بگیره 6تا لوله آزمایشگاهی دستش بود. اول که اینارو گذاشت روی میز. نگاه کردم دیدم روی همه شون اسم من و نوشته. راستش یه کم ترسیدم. این مدت انقدر آزمایشهای الکی دادم یا آمپول زدم اصلا دوست ندارم دیگه سوزن ببینم. همش رگم قایم میشه. ولی این خانم انصافا خیلی ماهر بود. سوزن و که زد به ترتیب لوله های آزمایشگاهی رو وصل میکرد بهش و پرشون میکرد. جواب آزمایشم هم موند برای 21م مهر.
باید زنگ بزنم وقت ویزیت 9مهر و عقب بندازم. بدون جواب آزمایش پیش دکتر رفتنم فایده ای نداره.
بعد از 6روز تاخیر دیشب پری اومد. دیگه دیر اومدن یا سروقت بودنش اصلا برام مهم نیست. هرموقع میخواد بیاد. فقط باید مفنامیک اسید بخورم که شدت خونریزی رو کم کنه. هنوز بدنم خیلی ضعیفه. بیشتر باید به خودم برسم. مخصوصا که ده روز دیگه اسباب کشی هم دارم. باید انرژی داشته باشم که بتونم زود همه چیز و مرتب کنم.