ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

کلینیک نوید- قسمت سوم

1391/10/18 11:58
نویسنده : niloofar
1,585 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوباره. دوستای گلم این دوسه روز حالم زیاد خوب نبود نشد بیام ادامه ماجرا رو بنویسم.

 

بعد از اینکه همه مراحل و انجام دادیم رفتیم واسه معاینه پیش خود دکتر صاحب کشاف. ایشون هم تشخیص دادن که من برم برای لاپراسکوپی. چون یه کیست 4-5 میلیمتری تو تخمدان چپم بود. بعدشم میگفت چند ماه درمان دارویی بشید که من قبول نکردم. چون میدونستم فایده نداره. فقط باید سطل سطل هورمون بخورم که باد کنم همین.

ماپیش چند تا دکتر متخصص رفتیم و گفتن با راه طبیعی امکان بارداری وجود نداره. پس وقتی من سالمم دیگه لااقل با این هورمونا خودمو دچار مشکل نکنم.

خلاصه قرار شد شنبه عمل کنیم و از ماه بعد دارو برای زیفت و شروع کنیم.

شب قبل عمل همسری تا صبح نخوابید. تا صبح این پهلو اون پهلو شده بود از نگرانی. میگفت به هیچ کس هم چیزی نگفتیم اگه بلایی سرت بیاد من چه جوابی به خونوادت بدم.

تا اینکه صبح دمید و ما رفتیم واسه عمل. بعد از کلی این ساختمون اون ساختمون رفتن. ساعت 8 من و بردن تو اتاق و دوباره نبض و فشار و تنفس و گرفتن. لباسامو عوض کردم و رفتم تو اتاق عمل. روی تخت که دراز کشیدم چندتا پرستار دورو برم که دست و پامو روی پایه های کناری ثابت میکردن و بدنمو بتادین میزدن.

تخت عمل شبیه تخت معاینه زنان بود. فقط پشتت به جای صندلی حالت تخت بود که دراز کشیدم. پاهامو بالای دوتا پایه گذاشتم و دستامو به پهلو ها دراز کردم.

روی دست راستم یه چیزی شبیه دستگاه فشار بستن و روی دست چپم هم آنژیوکت وصل کردن. پرستارا داشتن از زوج و فرد شدن خیابونا شکایت میکردن. پرستاری که رگمو گرفت یه آمپول بیهوشی زد روی دستم. اینو که درآورد تا آمپول دوم و به آنژیو وصل کنه دیگه هیچی نفهمیدم. یه دفعه دیدم یکی داره تکونم میده که خانم بیدار شو عملت تموم شده.

یه ماسک تنفسی روی دهنم بود که فقط یادمه میخواستم بازش کنم و اولش نمیذاشتن. بعدشم گریه میکردم که درد دارم و آرایشم خراب شده. (اینو وقتی پرستارا زدن زیر خنده فهمیدم)

به هر زوری بود بیدارم کردن  و کمکم کردن لباس بپوشم. اومدم نشستم تو اتاق بیرونی که همسری بیاد قبضامو پرداخت کنه وآزادم کنه. هههههههههه

وقتی از اونجا اومدیم بیرون ساعت یازده و نیم بود. با کلی ناله نشستم تو ماشین و اومدیم خونه. بخاطر داروی بیهوشی و مسکن ها همش خواب و بیدار بودم. تو خونه هم که تا ساعت 5-6 بعد ازظهر یه لحظه خواب بودم یه لحظه بیدار.

 

راستی قرار بود هزینه ها رو براتون بنویسم:

هزینه عکس رنگی : 100,000 تومن (البته هزینه مایع حاجب جدابود). سونوی واژینال: 42,000 تومن. اکوی قلب: 140,000 تومن. هزینه آزمایشهای من و همسری باهم: 300,000 تومن. هزینه ویزیت: 15,000 تومن. هزینه لاپراسکوپی گه گفته بودن بسته به کار از 2-4.5 میلیون میشه برای ما شد 3.5 میلیون. فکر کنم همه رو گفتم. انشااله که کارتون به اینطور جاها نیفته ولی اگر هم افتاد لااقل با آگاهی برید و هم برای هزینه و هم برای صبوری آماده باشید.

این دو سه روز استراحت کردم. فعلا ماجرا تا همین جاست. تا ببینیم واسه این ماه چه داروهایی میدن و مراحل بعدی درمان چیه. دعا یادتون نره دوستای گلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

آمی
18 دی 91 14:46
سلام نیلو جون

خوبی عزیزم. ایشالا درمانت زودتر جواب میده.بچه های کلوب همه دوست دارن. ایشالا زودتر نی نی رو بغل میکنی


مرسی آمی جون هم از اظهار نظرت. هم از دل مهربونت. بوووووووووس
سروین
18 دی 91 14:54
قرتی خانوم تو اون وضعیت هم نگران ارایشت بودی واقعا که ......


ههههههه اره به خدا. تنها چیزی که یادمه همینه خخخخخ
نانا و نینی جون
19 دی 91 11:49
سلام
خوبی عزیزکم
نینیت تو راهه انشاا...
انشاا... با چشمای پر از شوق و اشک مهربونی بگی نینی اومده
عزیز دلم انشاا... به سلامتی
دفعه بعدی که اومدم ببینم بگی بارداری


مرسی نانا جون. انشااله که همینطور باشه.ممنونم ازت عزیزم
خواهر فرناز
20 دی 91 9:59
دوستای گلم سلام من (فرناز ) تومسابقه شرکت کردیم اگه میشه به من رای بدین شاید این دفعه من برنده بشم ببخشید زیاد وقتتون را نمیگیریم شماره عکس من 0012 منتظر دستان پر مهر شماست راستی بهمون اطلاع بدین تا ازتون تشکر کنم یادتون نره ها وگر نه دلم میشکنه وغصه می خورم زمان رای گیری هم فقط و فقط روزچهارشنبه 20 و پنج شنبه 21 دی هست اینم آدرس http://ninimod.niniweblog.com/post57.php
فریبا مامان محمد
20 دی 91 11:06
نیلو جونم الهی به حق فاطمه زهرا نینی بیاد تو دلت این همه سختی کشیدی گلم بووووووس


فریبای گل گلاب مهربونم. ممنونم از دعای قشنگت. خیلی دوست دارم دوست جونی من.
الی
28 فروردین 92 8:46
عزیز گلم

منو یاد خاطرات روز عملم انداختی


شما هم لاپاراسکوپی کردی؟؟؟

انشااله کی میری برای زیفت؟؟؟؟