کلینیک نوید- قسمت سوم
سلام دوباره. دوستای گلم این دوسه روز حالم زیاد خوب نبود نشد بیام ادامه ماجرا رو بنویسم.
بعد از اینکه همه مراحل و انجام دادیم رفتیم واسه معاینه پیش خود دکتر صاحب کشاف. ایشون هم تشخیص دادن که من برم برای لاپراسکوپی. چون یه کیست 4-5 میلیمتری تو تخمدان چپم بود. بعدشم میگفت چند ماه درمان دارویی بشید که من قبول نکردم. چون میدونستم فایده نداره. فقط باید سطل سطل هورمون بخورم که باد کنم همین.
ماپیش چند تا دکتر متخصص رفتیم و گفتن با راه طبیعی امکان بارداری وجود نداره. پس وقتی من سالمم دیگه لااقل با این هورمونا خودمو دچار مشکل نکنم.
خلاصه قرار شد شنبه عمل کنیم و از ماه بعد دارو برای زیفت و شروع کنیم.
شب قبل عمل همسری تا صبح نخوابید. تا صبح این پهلو اون پهلو شده بود از نگرانی. میگفت به هیچ کس هم چیزی نگفتیم اگه بلایی سرت بیاد من چه جوابی به خونوادت بدم.
تا اینکه صبح دمید و ما رفتیم واسه عمل. بعد از کلی این ساختمون اون ساختمون رفتن. ساعت 8 من و بردن تو اتاق و دوباره نبض و فشار و تنفس و گرفتن. لباسامو عوض کردم و رفتم تو اتاق عمل. روی تخت که دراز کشیدم چندتا پرستار دورو برم که دست و پامو روی پایه های کناری ثابت میکردن و بدنمو بتادین میزدن.
تخت عمل شبیه تخت معاینه زنان بود. فقط پشتت به جای صندلی حالت تخت بود که دراز کشیدم. پاهامو بالای دوتا پایه گذاشتم و دستامو به پهلو ها دراز کردم.
روی دست راستم یه چیزی شبیه دستگاه فشار بستن و روی دست چپم هم آنژیوکت وصل کردن. پرستارا داشتن از زوج و فرد شدن خیابونا شکایت میکردن. پرستاری که رگمو گرفت یه آمپول بیهوشی زد روی دستم. اینو که درآورد تا آمپول دوم و به آنژیو وصل کنه دیگه هیچی نفهمیدم. یه دفعه دیدم یکی داره تکونم میده که خانم بیدار شو عملت تموم شده.
یه ماسک تنفسی روی دهنم بود که فقط یادمه میخواستم بازش کنم و اولش نمیذاشتن. بعدشم گریه میکردم که درد دارم و آرایشم خراب شده. (اینو وقتی پرستارا زدن زیر خنده فهمیدم)
به هر زوری بود بیدارم کردن و کمکم کردن لباس بپوشم. اومدم نشستم تو اتاق بیرونی که همسری بیاد قبضامو پرداخت کنه وآزادم کنه. هههههههههه
وقتی از اونجا اومدیم بیرون ساعت یازده و نیم بود. با کلی ناله نشستم تو ماشین و اومدیم خونه. بخاطر داروی بیهوشی و مسکن ها همش خواب و بیدار بودم. تو خونه هم که تا ساعت 5-6 بعد ازظهر یه لحظه خواب بودم یه لحظه بیدار.
راستی قرار بود هزینه ها رو براتون بنویسم:
هزینه عکس رنگی : 100,000 تومن (البته هزینه مایع حاجب جدابود). سونوی واژینال: 42,000 تومن. اکوی قلب: 140,000 تومن. هزینه آزمایشهای من و همسری باهم: 300,000 تومن. هزینه ویزیت: 15,000 تومن. هزینه لاپراسکوپی گه گفته بودن بسته به کار از 2-4.5 میلیون میشه برای ما شد 3.5 میلیون. فکر کنم همه رو گفتم. انشااله که کارتون به اینطور جاها نیفته ولی اگر هم افتاد لااقل با آگاهی برید و هم برای هزینه و هم برای صبوری آماده باشید.
این دو سه روز استراحت کردم. فعلا ماجرا تا همین جاست. تا ببینیم واسه این ماه چه داروهایی میدن و مراحل بعدی درمان چیه. دعا یادتون نره دوستای گلم.