میکرو ی اول
دویدم و دویدم
سر کویی رسیدم
یه دونه نینی میخواستم
هیچ کسی رو ندیدم
دویدم و دویدم
به عارفی رسیدم
همه ی پولهام و دادم
چند تا گونال خریدم
گونال و زدم تو شکم
چند تا تخمک آوردم
تا برم نینی بیارم
روی سرم بذارم
دویدم و دویدم
به پونزدهم رسیدم...
امروز روز پونزدهم از پری دوم سیکل سوممه. دیروز برای آخرین بار تو این سیکل رفتم سونوگرافی. دکتر عارفی مثل همیشه سرش شلوغ بود و ویزیت یه سری از مراجعین و کنسل کرد. تقریبا آخرین نفری بودم که رفتم تو مطبش. خیلی خسته بود. لباسهام و درآوردم و روی تخت دراز کشیدم. هر سری سونوی واژینال انجام میداد ولی این دفعه خیلی درد داشت. البته از شب قبلش درد داشتم. دوست نداشتم کسی به دلم دست بزنه یا بهم نزدیک بشه که جام تنگ شه.
بعد از سونوگرافی دکتر نگفت چند تا تخمک داشتم . از اندازه فولیکولها و ضخامت اندومتر هم حرفی نزد. فقط گفت صبح دوشنبه برای پانکچر آماده شم. دوتا آمپول زیر جلدی هم داد که باید ساعت 8 شب تزریق میکردم. علاوه بر یه آزمایش پروژسترون که مجبور شدم برم بیمارستان عرفان برای انجامش.
دفعه پیش قبل از عمل هاش سی جی تزریق کرده بودم ولی این دفعه دوتا آمپول خیلی شبیه دکاپپتیل بود. ولی دردناک نبود.
تو ویزیت قبلی به دکتر گفته بودم که مثل سری قبل درد شدید ندارم. دکتر عارفی هم گفت بخاطر دوز بالای داروهایی بوده که مصرف میکردم. واقعا هم در مقایسه با داروهای دکتر کشاف اینجا چیز خاصی مصرف نکردم. تو دوره قبلی روزی یک گونال 450 رو تو دو نوبت میزدم. یه دکاپپتیل و دوتا منوپور. به علاوه یه مشت قرص که با خوردنشون از کف پاهام حرارت میزد بیرون. الان این حالتام خیلی کمتره. فقط دل درد و کمردرده که سه روزه شروع شده.
بر خلاف دفعات قبلی این بار اصلا حواسم به تاریخ و روز شماری نبود. واگذار کردم به خود خدا. دوست ندارم به زور چیزی ازش بخوام که خدای نکرده بعدا موجب پشیمونی بشه. میدونم که خودش هر وقت صلاح بدونه بهترین ها رو برام میفرسته. مثل همیشه.
خوب این از اخبار این هفته. ولی از اخبار دلم اینجا چیزی نمیشه نوشت. امیدوارم زودتر وضعیت نت خونه درست بشه. انقدره حرف تو دلم تلنبار شده که...
دوستون دارم.