چهارشنبه و سونوگرافی دوم
چهارشنبه روز زن بود. این گل تقدیم به همه زنها و مادرای عزیز و همه دوستای عزیزم.
ما هم یه برنامه از قبل تعیین شده داشتیم واسه این روز؛ مراجعه به کلینیک نوید برای سونوگرافی دوم. چهارشنبه روز سیزدهم پری بود و باید میرفتیم تا یه بار دیگه اندازه فولیکولها رو کنترل کنن. طبق معمول اول صبح خودمونو رسوندیم اونجا و بعد از تکرار آزمایش خون و مشاوره های روتین حدود ساعت یازده من تونستم سونو بشم. خدارو شکر همه چی طبیعی و خوب بود.
تا وقت عمل تعیین بشه و داروهای جدید و بگیریم ساعت یک و گذشته بود. تو یکساعتی که منتظر بودیم جدول زیفت من و تحویل بدن نشستیم و سخنرانی خود دکتر صاحب کشاف رو گوش کردیم. یه جلسه بود با زن و شوهرایی که بچه دار شدن یا تازه دارن اقدام میکنن. ازمانیتورهای سالن هم پخش میشد. حرفهایی که میزد خیلی تاثیر گذارتر از موعظه هایی بود که بعضیا تو لباس خاص انجام میدن.در طول مدتی که دکتر داشت از خاطره هاش تعریف میکرد من یاد تفاوت بین دستهای دعاگر و دستهایی که گره از کار دیگران باز میکنن بودم.
تو کلینیک دوتا خانم جوون بودن که دونر داشتن. یعنی به جای یکی دیگه این همه داروها رو استفاده میکردن و تخمک هاشونو میفروختن. خیلی براشون ناراحت شدم. هم برای اینا که بخاطر فقط یک میلیون (نرخ جدیدش انگار شده یک و نیم) این همه هورمون و وارد بدنشون میکنن. هم برای اون کسی که نمیتونه تخمک گذاری داشته باشه و باید یکی رو پیدا کنه که بهش تخمک هدیه کنه.خیلی سخته این همه دارو و قرص و استفاده کردن. ولی این بنده های خدا از سر ناچاری استفاده میکنن تا دوماه یه بار بتونن فقط یک و نیم میلیون بگیرن. این کار و سالی چهاربار و حداکثر تا 32 سالگی میتونن انجام بدن. چه چاره ی دردناکی.
دیروز هم که از صبح رفته بودیم بهشت زهرا برای خاکسپاری یکی از آشناها و از اونجا رفتیم خونه خواهرم واسه جشن تولد پرنسس. شب جای همه تون خالی بود خیلییییییییی خوش گذشت. آبجی خانوم هم که با سلیقه ش طبق معمول همه رو انگشت به دهن گذاشته بود. هم تو چیدمانش هم تو غذاهاش. جالبترین بخشش هم رقص نور بود.
این دوسه روزه دیگه دارم خیلی اذیت میشم. شکمم بدجوری باد کرده و دل درد دارم. واسه همین ما زود برگشتیم خونه.
وقت عمل هم افتاد روز شنبه. دوستای گلم این چند روز یادتون نره دعام کنید. خودم که دارم با فکر باز و امیدوار میرم جلو ولی ته دلم هم به این فکر میکنم که شاید نشه. تا اگه بعد از 18 روز جواب آزمایشم منفی شد نخوره تو ذوقم. همش دست خداست دیگه. بخواد میده نخواد نمیده. ما هم گردنمون از مو باریکتر.
راستی تا یادم نرفته بگم هزینه آزمایش روز سیزدهم شد 38000تومن و سری سوم داروهام شد 424هزار تومن ناقابل. حالا ببینید حق دارم وقتی نی نی میاد جای سیسمونی و تخت، جعبه میوه بندازم زیرش یا نه؟؟؟