ارغوانارغوان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

خط خطی های مادرانه

امروز غمگینم

1392/2/26 11:43
نویسنده : niloofar
1,061 بازدید
اشتراک گذاری

نشد که بشه.

دیروز روز 28م پری بود. تو حالت طبیعی هم باید پری میشدم.

از دیشب لک بینی داشتم. زنگ زدم کلینیک گفتن دیگه آسپرین نخور. استراحتتو بیشتر کن و تعداد شیافهاتو زیاد کن. به شوهرم زنگ زدم که پد بهداشتی بگیره که ممکنه پریود بشم. با حال گرفته خیلی زود اومد خونه. آخر شب هم رفت و بی بی چک خرید. چون لکه هام قهوه ای و کشدار بود گفتم شاید لانه گزینی باشه ولی نبود.

صبح بی بی چک زدم منفی شد. شوهرم انقدر استرس داشت که دلم نیومد بگم منفی شده. گفتم نامعتبر بود. با خودم گفتم هنوز زوده. ولی چند دقیقه پیش پری اومد.

برگشتیم سر خونه ی اول. قرار بود ناراحت نشم ولی نمیشه. البته باید زود جمع و جور شم. چاره دیگه ای نیست. خوب خدا نخواست الان قسمت نبود.نی نی ها دوسم نداشتن و پیشم نموندن. باید فکرشو میکردم که این دردهای پریودی الکی نیست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (30)

بهار د
26 اردیبهشت 92 11:50
سلام نیلوفر عزیزم

فدات شم خوب میفهمم حالتو گلم خیلی برات ناراحتم
قوی باش چون تو این راه باید قوی باشیم
فدات شم میفهمم حالتو

منم تو برزخم انگار تا شش معلوم میشه نتیجه خیلی دلم گرفته
خدا بهمون کمک کنه
انشالله به زودی مامان میشی دوست خوبم
برات بهترین ها رو از خدا میخوام


عزیزم انشااله که به حق علی (ع) آزمایشت مثبت بشه. مال من قسمت نبود لااقل با جواب مثبت تو خوشحال شم.
لیلا
26 اردیبهشت 92 12:05
واااااااااااااااااااااای نیلوفر !!!! حتما صلاح بوده . چی بگم . نمیگم ناراحت نباش چون ناراحتی حقت هست . خدا پشت و پناهت . امیدوارم معجزش رو بهت نشون بده . بوووووووووس . مواظب خودت باش گلم . واقعا نمیدونم چی بگم . چقدر زوووووووووود !!!!


حالا نه که عین کارهای دولتی همه چی منظم و رو به راهه. فقط مونده بود پری سر ساعت بیاد. خخخخخخخ
لیلا
26 اردیبهشت 92 12:07
منتظر باااااااااااش شاید قسمت فریزی ها باشه که تو فرشته مامانشون بشی . فعلا جنگ اوناست برای داشتن تووووووو


لیلا اگه دوسم داشتن میموندن. نمیدونم. شاید فریزیا هم...
فریبا
26 اردیبهشت 92 12:18
اشکال نداره عزیزم حتما خواست خداست شاید خدا میخاد یه نی نی خوشگل و خوب و صالح به وقتش هروقت صلاح دید بده اصلا ناراحت نشو و خودت بزن به بیخیالی



فریبا جون چاره دیگه ای هم دارم؟؟ حتما همینطوره. قسمت نبود.
سودابه
26 اردیبهشت 92 13:06
عزیزززززززززم...قصه نخور خدارو شکر تخمک فریزی که هست ایشالا اونا نی نی هات میشن گلم...تو رو خدا ناراحت نباش ...


سودابه. نمیدونم چطوری به شوهرم بگم پری شدم. همینطوری از استرس نمیدونه چیکار کنه.
رویا
26 اردیبهشت 92 13:06
واقعا متاسفم نیلوفرجون
ولی دوباره شروع کن نباید ناامید شی

پایان شب سیه سپید هست!
کاری جز دعا ازم برنمیاد!
واقعا ناراحت شدم همه ی این رنج ها رو دیدم و چشیدم!


خیلی سخته رویا. خیلی تو این مدت سعی کردم خودمو امیدوار نکنم ولی خوب آدمیزاده دیگه. هزار و یه فکر میکنه و خیالبافی میکنه
مامان ترنم
26 اردیبهشت 92 13:09
سلام عزیزم. ناراحت شدم که اینو دیدم. ولی خب حتما الان خواست خدا نبوده. ایشااله به وقتش. شاید هم اون کوچولوهای فریز شده دل مامانیشون رو می خواستن. صبور باش که خدا همیشه بهترین رو واسه ما می خواهد.


اگه دوسم داشته باشن...
عاطفه
26 اردیبهشت 92 13:12
سلام نیلو جونم.خیلی ناراحت شدم ولی خدارو شکر که فریزیهات هستن.من شنیدم جنین های فریزی بهتر جواب میدن.ایشالا دفعه بعد حتما حتما جواب میگیری


چی بگم عاطفه جون. انشااله
آمی
26 اردیبهشت 92 13:55
نیلو جون خدا جواب صبرتو میده . این که توش شکی نیست. ولی وقتی فک میکنم اون همه دارو رو مصرف کردی و چه قدر سختی کشیدی واقعا خیلی ناراحت میشم


عیب نداره آمی جون. فدای سر همه اونایی که دوسشون دارم. قربونت برم.
زهرا
26 اردیبهشت 92 14:06
سلام نیلوفر جون به عنوان یه با تجربه داروهاتو قطع نکن خیلی ها هم پریود بودند هم حامله بودند آزمایش هم نشون نداده داروهاتو بخور تا ازمایش بدی بعد قطع می کنی خوب
2- همیشه امیدوار باش نی نی ها پشت درنشستند فقط تو امیدتو قطع نکن
3- فریزی ها بهتر جواب میدهند این دیگه مشخصه
4- یه نصیحت از خواهر بزرگتر اگر میتونی طبیعی اقدام کنی اگر دکترها امیدی دارند اون راه را امتحان کن خیلیییییییی بهتره
5-یکی از صمیمی ترین دوستای من کلینیک نوید زیفت کرد منفی شد بار دوم امود شهر خودمون میکرو کرد منفی شد بار سوم ترکیه یه دوست فوق تخصص داشتند و چون امکان مالیشون عالی بود رفت اونجا میکرو کرد منفی شد بار چهارم دوباره رفت ترکیه میکرو کرد منفی شد بار پنجم رویان جنین بلاستوسیست انتقال داد منفی شد اونموقع مشکلشون چی بود شوهرش اسپرماش کم بود ابنرمالش زیاد بود خلاصه اقدام کردند تا جنین اهدایی بگیرند کارهای قانونیش را کردند تا بعد از عید 91 اقدام کنند عید رفتند مسافرت وبرگشتند پریودش عقب افتاد در عین ناباوری همههههههههههه حامله بود الانهم یه پسر داره طبیعی حامله شد اونهم وقتی که فکرشو نمی کرد بعد اینهمه درمان در مراکز معتبر پس بدان عزیزم دیر و زود داره سوخت و سوز نداره

عزیزم چه جالب. منم باید منتظر ماه بعد باشم ببینم دکتر چی میگه و کی میره سراغ فریزیا. داروهارو هم ادامه میدم تا آخر. که نگن داروهاتو قطع کردی و نشد. دیگه من که این همه دارو استفاده کردم این چندتا هم روش. مرسی که اومدی عزیزم. ممنون از دلداریت.
ماندانا
26 اردیبهشت 92 14:41
سلام نيلوفر نازنين
الان چند روزيه كه با وبلاگت آ شنا شدم و در اين چند روز ، پا به پات انتظار كشيدم و برات دعا كردم
عزيز دل من با اينكه خودم دو تا بچه دارم ولى كاملا دركت مى كنم چون يه روز منم يه جورايى مثل تو بودم ،اون روز ها من سخت دنبال بچه دار شدن بودم و تمام درمانهاى روتين اون زمان رو انجام داده بودم ولى نتيجه ايى نگرفته بودم . بالاخره يه روز كه واقعا از اين كارها خسته شده بودم به مامانم گفتم ديگه هر كارى كه از دست من بر مى آمد رو انجام دادم مگه خدا نگفته از تو حركت از خدا بركت ، من حركت خودم رو انجام دادم و الان منتظر لطف و مصلحت خودش مى مونم . وقتى اين تصميم رو گرفتم انگار يه بارى از رو دوشم برداشته شد ديگه روز شمارى و اصرار و اضطراب رو گذاشتم كنار و از ته ته دل سپردم به خودش .
باور كن باور كن كه همون ماه حامله شدم و پسرم الان هفت سالشه .
بعد ها تو يه سرى از كلاسهاى مديتيشن شركت كردم و با كمال تعجب ديدم اونجا هم همين توصيه ها رو مبنى براصرار نكردن و تسليم و رضا بودن در مقابل مشيت الهى رو مى كنند ( به دور از تعصب هاى مذهبى)
عزيز نازنين امشب شب آرزوهاست برات از صميم قلب دعا مى كنم اميدوارم سال ديگه همين موقع كوچولوى ناز دارت تر آغوشت باشه
ببخش سرتو درد آوردم دوست نا ديده من


مرسی عزیزم. چقدر خوب. خدارو شکر که اینطوری بهت لطف کرده. البته نمیگم غیرممکنه ولی باشرایطی که ماداریم بارداری طبیعی تقریبا غیر ممکنه. با اسپرم نزدیک به صفر.
بازهم ممنونم از دلداریت. راست میگی باید تسلیم بود. خدارو شکر. میتونست شرایط بدتری هم پیش بیاد.
پرتو
26 اردیبهشت 92 15:15
سلام دوست خوبم عزیزم نمیدونم چی بگم خیلی ناراحت شدم ولی مطمئن باش روز تو هم نزدیکه هیچ موقع امیدت و از دست نده میدونم الان چه حالی داری چقدر زحمت و درد کشیدی ولی خوشحال باش که خدا هست و به زودی جوابت و میده گلم


پرتو جان ممنونم که اومدی.
تبسم
26 اردیبهشت 92 16:30
خوبی دوست من......به جز صبر در برابر حکمتهای خدا کاری از دستمون بر نمی اد........فقط برا هم دعا کنیم که از این امتحاناش سربلند در بیاییم همین..........ولی امروز منفی شدنتو که دیدم حالم گرفته شد......ولی خدای ما هم بزرگه ..شک نکن

امشب را در کنار ثانیه ها ، آمین گوی آرزوهایت می شوم

آرزویم را دعا کن . . .

مرسی تبسم. خدا خودش کمکمون کنه. ما که جز خدا کسی رو نداریم ازش چیزی بخوایم.
سروین
26 اردیبهشت 92 16:37
بهت میگم گریه نکن ولی برای اینکه حرفی نمیتونم پیدا کنم و بهت بگم تا ارومت کنه تا بیخیال بشی و غصه نخوری
گریه نکن ناراحت نشو یه جمله های روتینه که ما بهم میگیم با اینکه میدونیم اثری نداره
حتما به وقتش ما هم خیلی خوشحال میشیم و اون لحظه رو فقط خدا میدونه


عشقمممممممممممم گریه نمیکنم. انشااله دفعه بعدی. ولی خوب آره ناراحتی شو نمیشه قایم کرد.
نرگس
26 اردیبهشت 92 19:22
عزیزم ناامید نباش

من کسی رو میشناسم که 10 سال تمام دکتر رفت برای بچه دار شدن ولی نشد وقتی که دیگه بیخیالش شد و گفت دیگه نه میتونم فشارش رو تحمل کنم نه هزینه هاش رو بدون اینکه حتی دکتری بره حامله شد شاید تنها دلیل اینکه این 10 سال بچه دار نشده فشار روحی بالاش بوده

به خدا توکل کن آروم باش میدونم که از اون بالا هواتو داره

وقتش که بشه تو هم مامان میشی فقط فرشتتو صدا بزن بقییش با خود خداستتتتت


انشااله خودش بیاد نرگس جون. مرسییییی از دلداریت و اومدنت
ماماطهورا
26 اردیبهشت 92 19:53
نيلوفر جونم قربونت برم خيلي ناراحت شدم چيزي نميتونم بگم جزاينكه حتما صلاح نبوده عزيزدلمممممممممممممم


حتما صلاح نبوده دوست عزیزم. هرچه از دوست رسد نکوست.
مریم.خلوت مادرانه
27 اردیبهشت 92 1:51
سلام نیلوفر جونم قربونت برم نمیدونم چی بگم اما بدون با تمام وجودم ثرکت میکنم.امیدوارم خدا به هممون آرامش و صبر بده.مواظب خودت باش گلم


مرسی مریم جون. الان واقعا به آرامش نیاز دارم.
بهار د
27 اردیبهشت 92 17:48
برا هر دوتامونم غمگینم خیلی




مانلی
28 اردیبهشت 92 1:30
از بخت یاری ماست شاید ،
که آنچه می خواهیم یا به دست نمیاد ، یا از دست می رود..

دوستم چی بگم . فقط برات آرزوی آرامش و صبر می کنم و مطمئنم یه روزی که خیلی نزدیکه خبر آزمایش مثبتتو بهم میدی.
دوستت دارمممم


مرسی عزیزم. الان واقعا مهمترین چیزی که نیاز دارم آرامشه مانلی.
صبا
28 اردیبهشت 92 8:48
سلام نیلوفر جوووون خیلی ناراحت شدم چقدر سخت بعد اون همه درد ...ولی قوی باش به همسرت هم امیدواری بده و درمان و پیگیری کن امیدوارم به زودی یک نی نی سالم و خوشگل بیاد توی دلت نشنوم غصه خوردی عزیزم
هر چی خیره همون پیش میاد


مرسی صبا جون. لطف کردی اومدی عزیزم.
در آرزوي دو قلوووووو
28 اردیبهشت 92 8:52
چي بگم؟؟؟؟؟؟؟

ياد اون روزهاي تلخ خودم مي افتم

يكي كه ميگه بي بي چكلم منفي شد

همه تنم شروع ميكنه به لرزيدن

شانزده بار تجربه كردم نيلو جان شانزده بار

خدايا عاقبت هممون رو ختم به خير كن

الهي امين

منم دوشنبه نوبت سونو دارم

و دكتر گفت احتمالا چهارشنبه يا پنجشنبه عمل دارم




مینوجون انشاله به سلامتی این دفعه جواب مثبت بگیری. خیلی دعات میکنم. به جواب های منفی دیگران و جوابهای قبلی خودت فکر نکن گلم.
در آرزوي دو قلوووووو
28 اردیبهشت 92 8:53
راسي مگه امپول پروژسترون نميزدي

با وجود امپول پري اومد؟؟؟؟؟


چند روز بعد از انتقالت برات ازمايش نوشته بودن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


من روزی 2 تا شیاف پروژسترون میذاشتم. قرار بود 31م آزمایش بدم
گيتي
28 اردیبهشت 92 11:45
سلام نيلو جونم .واقعاً متاسفم
خدا هميشه تو كاراش حكمتي داره كه ما بنده هاش نمي دونيم چيه صلاح ما را بيشتر از خودمون ميدونه.مطمئن باش خدا در برابر سختيهائي كه كشيدي بهترين نيني و با وفاترين شو بهت ميده .
آرامش در وجودت پايدار گلم.


مرسی گیتی جون. آره صد در صد حکمتی داره.
مامان ماهان
28 اردیبهشت 92 13:40
سلام نيلوفر جونم غصه نخوريااااااااااااااااااااااا هر چي خدا بخواد همونه...شايد حكمتي بوده..انشالله دفعه بعدي فرشته هات پيشت ميمونن


آزاده
28 اردیبهشت 92 22:45
سلام
خیلی ناراحت شدم ولی قوی باش
انشااله فریزی ها جواب بدن
امید داشته باش پایان شب سیه سپید است


مرسی آزاده جونم.
نجمه
28 اردیبهشت 92 23:41
مرا هم جزو دوستدارانت بدان خواهر


شما عزیزیییییییییییی
در آرزوي دو قلوووووو
29 اردیبهشت 92 12:07
بازم بيا بنويس دلمون برات تنگ ميشه

حالا كي ميتوني بري برا فريزات ؟؟؟؟


عزیزم باید دکترم برگرده بتونم باهاش مشورت کنم. به زودی میام. بوووس
لیلا
29 اردیبهشت 92 12:54
وای نیلوفرم الان فهمیدم چه اتفاقی افتاده.خیلی منتظر آخر ماه برات بودم .اما الان واقعا نمیدونم چی بگم.نیلوفرم فقط از خدا میخوام کمکت کنه


مرسی دوست گلم.
شيما
29 اردیبهشت 92 15:28
نيلوفر جوووووون وايييييييي چي شده اين مدت اينترنتم قطع بود نتونستم بيام ازت خبر بگيرم خيليييييييييييي ناراحت شدم حتما خواست خدا اينجوري بوده ايشالا ماه بعد ميگيره با جنين هاي فريزي خودت و ناراحت نکن هر چند بهت حق ميدم ناراحت باشي ولي هميشه اميدوار باش اميدت رو از دست نده ايشالا که خدا به زودي ني ني هاي خوشکلت رو بهت ميده


شیما تجربه کردنش واقعا سخت بود.
غزاله
30 اردیبهشت 92 23:40
عزیز دلم چیزی جز امید برات ارزو ندارم و ارامش.ایشالا به حق ماه رجب روزهای پیش رو سرشار از خبرای خوب باشه.


انشااله غزاله جون. مرسی