اینارو من می فهمم
دوباره بی خوابی، دوباره ترافیک، دوباره کلاچ و ترمز و آخرشم مطب. ساعت 8 صبح وقت داشتم ولی نزدیک 11 بود که موفق شدم دکتر و ببینم. وقتی مجبوری اینجا چند ساعت منتظر بمونی یقین پیدا میکنی که نازایی گناه نیست . هم یه خانم چادری ممکنه درگیرش بشه هم یکی مثل من. هم تهرانی هم شهرستانی. هم چاق هم لاغر. یه وقتهایی خانمهایی هم هستن که ظاهرا مشکلی ندارن و به قول خودشون اومدن فقط برای محکم کاری یا نشون دادن آزمایش. بعد که پرونده سنگین توی دستت رو میبینن شروع میکنن به سوال پرسیدن و با هر سوالشون نگاهشون سنگین تر میشه. اینجا یه اتاق انتظار کوچیک داره که یه درش به راهرو باز میشه، یه درش به مطب دکتر و یه درش هم به بخش IVF. آقایونی که از اتاق نمو...